- بازدید : (44)
- زمان انتشار: دو شنبه 17 فروردين 1394
-
نظرات()
- بازدید : (154)
آیا به مسأله رجعت درقرآن اشاره شده است؟
در قرآن به رجعت به معنای رجوع كسی به این دنیا در موارد زیادی اشاره شده است. که در ذیل به چند نمونه آن اشاره می کنیم:
1. «أَلَمْتَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ المَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ؛[بقره/243] آیا ندیدید كسانی را كه از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفتند كه هزاران تن بودند، خداوند فرمود: بمیرید، همه مردند سپس آنان را زنده كرد.»
آیه اشاره به زنده شدن هفتاد هزار خانوار دارد كه بر اثر طاعون از دنیا رفته بودند.[1]
2. «فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها كَذلِكَ یُحْیِی اللَّهُ المَوْتی وَیُرِیكُمْآیاتهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛[بقره/73] پس دستور دادیم كه پاره ای از اعضای آن گاو را بر بدن كشته بزنید تا ببینید كه خداوند این گونه مردگان را زنده خواهد نمود وقدرت كامل خویش را آشكار خواهد ساخت، شاید شما به خرد درآیید.»
آیه مربوط به كشته بنیاسرائیل است كه به قدرت خداوند زنده شد.[2]
3. «وَإِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛ [بقره/55 و 56] وبه یاد آرید وقتی را كه گفتید: ای موسی! ما به تو ایمان نمی آوریم مگر آنكه خدا را آشكارا ببینیم، پس صاعقه سوزان بر شما فرود آمد وآن را به چشم خود مشاهده كردید. سپس شما را بعد از مرگ برانگیختیم، باشد كه خدا را شكر گزارید.»
آیه مربوط به برخی از قوم حضرت موسی (ع) است كه تقاضای رؤیت خدا به چشم را كردند كه این خواسته سبب نزول عذاب ومرگ آنان شد ولی خداوند بار دیگر آنها را زنده كرد.[3]
4. «أَوْ كَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ وَهِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنّی یُحْیِی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ؛[بقره/259] یا به مانند آن كسی كه به دهكده ای گذر كرد كه خراب وویران شده بود، گفت: به حیرتم كه خداوند چگونه این مردگان را دوباره زنده خواهد كرد، پس خداوند او را صد سال میراند وسپس زنده اش كرد.»
آیه مربوط به یكی از انبیای الهی است كه پس از صد سال دوباره زنده شد.[4]
5. «وَأُحْیِی المَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ؛[آل عمران/49] من مرده را به اذن خدا زنده میكنم.»(به نقل از حضرت عیسی(ع))
طبری میگوید: «حضرت عیسی (ع) مردگان را با دعایش زنده میكرد».[5]
پس اصل مساله بازگشتن بعضی از مردگان به دنیا مساله ای قطعی است که آیات متعدد آن را نشان می دهد. اما رجعتی که شیعه به آن معتقد است نیز با دقت در آیات قرآن فهمیده می شود:
1- «وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُكَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ؛[نمل/83] (به خاطر آور) روزى را كه ما از هر امّتى، گروهى را از كسانى كه آیات ما را تكذیب مىكردند محشور مىكنیم و آنها را نگه مىداریم تا به یكدیگر ملحق شوند.»
در این آیه حشر به گروهی از مردم نسبت داده شده است در حالی که روز قیامت همه مردم حشر می شوند.
«وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً؛[کهف/47] احدى از ایشان را فروگذار نخواهیم كرد»
پس این واقعه غیر از قیامت است.
به امام صادق، علیه السلام، عرضه داشت : که اهل سنت گمان کرده اند که آیه روزى که از هرامتى گروهى را محشور مى کنیم مربوط به قیامت است حضرت در پاسخ فرمود: آیا چنین است که خداوند روز قیامت از هر امتى تنها گروهى را محشور کرده و بقیه را رها مى سازد؟ خیر، اینگونه نیست ولکن آیه در مورد رجعت است. اما آیا قیامت آن است که مى فرماید: همه را محشور ساخته و ازاحدى چشم پوشى نمى کنیم.[6]
2- «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ؛[غافر/51] ما به یقین پیامبران خود و كسانى را كه ایمان آورده اند، در زندگى دنیا و (در آخرت) روزى كه گواهان به پا مى خیزند یارى مى دهیم.»
آیه فوق خاطر نشان مى سازد که وعده الهى بر آ ن تعلق گرفته است که همه انبیا و مومنان را در همین دنیا یارى خواهد کرد. چنانکه از ظاهر آیه برداشت مى شود این نصرت انبیا و مومنان به صورت گروهی و دسته جمعى صورت خواهد پذیرفت از آنجا که چنین نصرتى در گذشته اتفاق نیفتاده پس در آینده به وقوع خواهد پیوست ، چرا که الهى تخلف ناپذیر است. از طرفى چون همه پیامبران (به جز حضرت عیسى و خضر، علیه السلام ،) و مومنان بسیارى از دنیا رفته اند و در این دنیا یارى نشده اند به مقتضاى آیه فوق بایستى آنها زنده شوند تا در همین دنیا یارى شوند بخصوص که لفظ نصرت در مواردى بکار مى رود که دو گروه مشغول مخامصه باشند وبعد شخصى یا گروهى یکى از طرفهاى مخامصه را کمک بکند تا بزر طرف مقابل چیره شود و طبیعى است که چنین معانى بارجعت سازگارى دارد.
دلایل دیگری نیز وجود دارد که برای جلوگیری از اطاله کلام آن ها را ذکر نمی کنیم.
[1]. درالمنثور، ج 1، ص 311 ؛ جامع البیان، ج 2، ص 797.
[2]. در المنثور، ج 1، ص 79 ؛ جامع البیان، ج 1، ص 509.
[3]. درّ المنثور، ج 1، ص 70 ؛ كشاف، ج 1، ص 27.
[4]. كشاف، ج 1، ص 295 ؛ درالمنثور، ج 1، ص 331 ؛ جامع البیان، ج 3، ص 40.
[5]. جامع البیان، ج 3، ص 375.
[6]. بحار الأنوار ج53 ص 53.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (181)
بعد از امام زمان(ع) چه امامی رجعت خواهد کرد؟
هر چند اصل رجعت مورد پذیرش شیعه میباشد و اعتقاد به آن بر اساس آیات و روایات است؛ ولی جزئیات این مسأله چندان شفاف و روشن نیست. از جمله آنها رجعت ائمه معصومین(ع) است. در روایات تصریح روشنی به رجعت امام حسین(ع) شده است، اما در مورد رجعت سایر ائمه و ویژگیهای آن، مطلب به طور دقیق، روشن نیست.
« سُئِلَ عَنِ الرَّجْعَةِ أَ حَقٌّ هِیَ قَالَ نَعَمْ فَقِیلَ لَهُ مَنْ أَوَّلُ مَنْ یَخْرُجُ قَالَ الْحُسَیْنُ یَخْرُجُ عَلَى أَثَرِ الْقَائِمِ ع قُلْتُ وَ مَعَهُ النَّاسُ كُلُّهُمْ قَالَ لَا بَلْ كَمَا ذَكَرَ اللَّهُ تَعَالَى فِی كِتَابِهِ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً قَوْمٌ بَعْدَ قَوْمٍ وَ عَنْهُ ع وَ یُقْبِلُ الْحُسَیْنُ ع فِی أَصْحَابِهِ الَّذِینَ قُتِلُوا مَعَهُ وَ مَعَهُ سَبْعُونَ نَبِیّاً كَمَا بَعَثُوا مَعَ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فَیَدْفَعُ إِلَیْهِ الْقَائِمُ ع الْخَاتَمَ فَیَكُونُ الْحُسَیْنُ ع هُوَ الَّذِی یَلِی غُسْلَهُ وَ كَفْنَهُ وَ حَنُوطَهُ وَ یُوَارِیهِ فِی حُفْرَتِهِ؛[1] از امام صادق(ع) در باره رجعت سوال شد آیا رجعت حق است؟ فرمود بلی، پس به حضور امام صادق(ع) گفته شد: اولین كسی كه به دنیا رجعت خواهد كرد چه كسی است میفرماید: [امام] حسین(ع) در پی قائم(ع) خروج میكند... حسین(ع) به همراه آن گروه از یارانش كه با او به شهادت رسیدند، به پیش میآید در حالی كه هفتاد پیامبر او را همراهی میكنند، آن گونه كه به همراهی موسی بن عمران فرستاده شدند. قائم(ع) انگشتر خود را به او واگذار میكند. پس حسین(ع) نخستین كسی است كه عهدهدار غسل و كفن و حنوط آن حضرت میشود و ایشان را در قبر خود قرار میدهد.»
در روایتی كه در تفسیر آیه شریفه: «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَیهِم[اسراء، 6]؛ پس از [چندی] دوباره شما را بر آنان چیره میكنیم»، از امام صادق(ع) نقل شده چنین آمده است:
منظور خروج امام حسین(ع) با هفتاد تن از یارانش در زمان رجعت است در حالی كه كلاهخودهای زرینی كه دو رو دارد بر سر دارند و اعلام كنندگانی به مردم برسانند: این حسین است كه خارج شده است، تا آن جا كه مؤمنان هیچ شك و تردید درباره او نكنند و بدانند كه او دجّال و شیطان نیست، و او است حجّت قائم به حق در میان شما و چون معرفت به این كه آن حضرت همان حسین(ع) است در دلهای شیعیان استقرار یافت، حضرت حجّت را مرگ فرا میرسد و كسی كه آن جناب را غسل میدهد و كفن و حنوط میكند و به خاك میسپارد همان حسین بن علی(ع) خواهد بود. جز وصی و امام هیچ كس متصدّی كار كفن و دفن وصی نشود.[2]
[1]. بحار الانوار ج 53 ص 103.
[2]. الكافی، ج 8، ص 250.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (135)
آیا رجعت مورد اعتقاد شیعه همان تناسخ نیست؟
" «رجعت» در لغت عرب به معناى «بازگشت» است و در اصطلاح، بر «بازگشت گروهى از انسانها پس از مرگ و پیش از روز رستاخیز» اطلاق مى شود كه همزمان با نهضت جهانى مهدى موعود علیه السلام صورت مى گیرد و این حقیقت، نه با عقل منافات دارد و نه با منطق وحى.
از دیدگاه اسلام و آیین هاى دیگر الهى، جوهره انسان را روح مجرّد وى تشكیل مى دهد، كه از آن به «نفس» نیز تعبیر مى شود و بعد از فناى بدن، باقى مى ماند و به حیات جاودانه خود ادامه مى دهد.
از سوى دیگر پروردگار بزرگ، از نظر قرآن، قادر مطلق است و هیچ مانعى، توانایى او را محدود نمى سازد.
با این دو مقدمه كوتاه، روشن مى گردد كه مسأله رجعت، از دیدگاه عقل امرى است ممكن؛ زیرا با اندك تأملى معلوم مى شود كه بازگرداندن این گروه از انسانها، به مراتب از آفرینش نخستین آنان، سهل تر است. بنابراین پروردگارى كه در وهله اول آنان را آفریده است، بى تردید بر بازگرداندن مجدّد آنان توانایى دارد. "[1]
" مسأله رجعت از دیدگاه شیعه هرگز مستلزم اعتقاد به تناسخ نیست؛ زیرا نظریه تناسخ بر انكار رستاخیز مبتنى است و جهان را درگردش دائم مى داندكه هردورهاىتكرار دوره پیش از آن است.
براساس این نظریه، روح هر انسانى پس از مرگ، بار دیگر به دنیا باز مى گردد و به بدن دیگرى منتقل مى شود. پس اگر روح در زمان گذشته از نیكوكاران بوده، در بدنى قرار مى گیرد كه دوران بعد را با خوشى مى گذراند و اگر از بدكاران بوده، به بدنى منتقل مى شود كه دوران بعد را با سختى ها سپرى مى كند. و این بازگشت در حكم رستاخیز او است! در حالى كه معتقدان به رجعت، به پیروى از شریعت اسلام، به قیامت و معاد ایمان دارند و از سوى دیگر انتقال یك روح جدا شده از بدن را به بدن دیگر محال مى دانند. و تنها بر آنند كه گروهى از انسانها، پیش از قیامت به این جهان باز مى گردند و پس از برآورده شدن حكمتها و مصالح آن، بار دیگر به سراى جاودانى مى شتابند تا در روز رستاخیز، همراه با دیگر انسانها برانگیخته شوند؟ و هرگز یك روح، پس از جدا شدن از بدن، به بدن دیگرى منتقل نمى گردد. "[2]
رجعت نمونه های زیادی در اقوام پیشین دارد که قرآن نیز آنها را نقل کرده و ما چند مورد از آن را نقل می کنیم:
1. رجعت عده اى از بنى اسرائیل:
« وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛[بقره/ 55 و 56] و [یاد كنید] هنگامى را كه گفتید اى موسى هرگز به تو ایمان نمى آوریم مگر آنكه خدا را آشكارا ببینیم پس صاعقه شما را فراگرفت در حالى كه مى نگریستید سپس شما را پس از مردنتان برانگیختیم، شاید سپاسگزارى كنید»
2. رجعت هزاران نفرى كه از شهر خود بیرون آمدند:
« أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یَشْكُرُونَ؛[بقره/243] آیا به كسانى كه براى گریز از مرگ از شهر خود بیرون آمدند در حالى كه هزاران نفر بودند، ننگریستى. پس خدا به آنان گفت بمیرید سپس آنها را زنده ساخت. بى تردید خداوند بر مردم بخشش فراوانى دارد و لكن بیشتر آنان سپاسگزارى نمى كنند»
3. رجعت و زنده شدن مردگان به دست عیسى (ع):
« وَ رَسُولاً إِلى بَنی إِسْرائیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُكُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ... وَ أُحْیِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ؛[آل عمران/49] و [او را] فرستاده اى به سوى بنى اسرائیل [قرار داد كه مى گفت] من از طرف پروردگارتان نشانه اى براى شما آورده ام ... و مردگان را به اذن خدا زنده مى كنم»
[1]. شیعه پاسخ میدهد، آیت الله مکارم، ص: 48.
[2]. شیعه پاسخ میدهد، آیت الله مکارم، ص: 52.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (133)
آیا می توان چشم به آسمان داشت و به انتظار نجات دهنده بود؟ این ضعف و حقارت نیست؟
طرح این گونه سوالات و ابهامات قبل از هر چیز ریشه در عدم شناخت صحیح توحید دارد. گویی تصور می کنیم که ما در عمل خود مستقل از خدای متعال هستیم و می توانیم بدون امداد الهی دست به کار شده و عملی را انجام دهیم! در حالی که انسان بدون عنایت خدای متعال قادر به انجام هیچ کاری نیست. و لازمه شناخت صحیح توحید افعالی این است که متوجه باشیم هر عملی که انجام می دهیم به حول و قوه الهی است.
بنابراین چشم به آسمان ها داشتن، عملی صحیح است و هرگز نباید آن را مرادف با بیکار نشستن و تنبلی دانست. و برای نقد بهانه جویان و بی کاران، از عبارت کسانی که چشم به آسمان دوخته اند استفاده کنیم.
نکته بعدی ای که باید به آن پرداخت اینکه انسان هرگز بی نیاز از امدادهای الهی نیست. یعنی علاوه بر آنکه با حول و قوه الهی خودمان دست به کار شده و اعمالی را انجام می دهیم، باید جویای امدادهای الهی و تاثیر گذاری آنها باشیم. چرا که در شکل گیری یک امر علاوه بر عوامل مادی، عواملی معنوی نیز در کار است.
از این رو خدای متعال گوشزد می کند که آنچه ما حرث می کنیم، او زراعت می کند.
«أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ * أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ[واقعه/63-64] آیا هیچ درباره آنچه كشت مى كنید اندیشیده اید؟! آیا شما آن را مى رویانید یا ما مى رویانیم؟»
بنابراین انسان حتی اگر تمام توان خود را به کار بگیرد؛ همچنان محتاج دعا و توسل است و باید نقش امدادهای الهی در به ثمر نشیدن اعمالش را درک کند.
اما نکته صحیحی که برای طرح آن این سوال بیان شده (که خود دو آفت مهم داشت) این است که امداد الهی بی ضابطه نیست و خدای متعال برای فرو فرستادن امداد خود شرایط و نظامی دارد، یعنی همان گونه که عالم طبیعت نظامند و مطابق قوانین علیتی است، عوامل معنوی نیز ضابطه مند بوده و قوانینی در آنجا دخیل است. از جمله این ضوابط اینکه خدای متعال کسانی را نصرت می کند که به نصرت دین الهی پرداخته و در این راه استقامت ورزیده اند، از این رو حضرت علی (ع) نزول نصرت الهی را بعد از استقامت مسلمانان می خواند و می فرمایند:
گاهى یك نفر از ما و دیگرى از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد مىكردند، و هر كدام مىخواست كار دیگرى را بسازد و جام مرگ را به دیگرى بنوشاند، گاهى ما بر دشمن پیروز مىشدیم و زمانى دشمن بر ما غلبه مىكرد. پس آنگاه كه خدا، راستى و اخلاص ما را دید، خوارى و ذلّت را بر دشمنان ما نازل و پیروزى را به ما عنایت فرمود.[1]
[1]. خطبه 56 نهج البلاغه.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (174)
امام زمان (عج) چگونه از قاتلان امام حسین (ع) که مرده اند، انتقام می گیرد؟
انتقام گیری امام زمان (عج) مفهومی است که در متون دینی مکرر ذکر شده است. در حدیثی قدسی بیان شده که: مهدى آخر امامان، كسى است كه دین مرا نصرت مى دهد و دولت مرا در میان مردم مستقر مى سازد و من بوسیله او از دشمنانم انتقام مى كشم.[1]
و در بعضی از متون ذکر شده که این انتقام گیری، از دشمنان و قاتلان امام حسین (ع) نیز می باشد. از جمله در زیارت عاشورا (فاسأل الله… أن یرزقنی طلب ثارک مع إمامٍ منصورٍ - و اسئله… أن یرزقنی طلب ثاری [کم] مع امامٍ مهدیٍّ) و در دعای ندبه (أین الطّالبُ بِدَمِ المَقتولُ بکربلا).
و درباره کیفیت این انتقام گیری باید گفت که اگر منظور انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین (ع)، انتقام از کسانی است که در کربلا حاضر بوده اند، این انتقام تنها با رجعت محقق می شود. یعنی مردگان زنده شده و در نزاع حق و باطل، اصحاب کفر سرکوب می شوند. و رجعت مطلبی حق است که آیات قرآنی نیز آن را تائید می کند. و از مسلمات عقیده شیعه است.
ر.ک:
آیا به مسأله رجعت درقرآن اشاره شده است؟
رجعت چیست؟
اما با توجه به اینکه بین رجعت و ظهور فاصله است، منظور از انتقام امام زمان (عج) از قاتلان امام حسین (ع) در این نوع انتقام نیست. که مردگان از قبر بیرون آیند و قصاص شوند.
بلکه انتقام امام زمان (عج)، انتقام از یزیدیان و سیره و منش آنهاست که در طی تاریخ استمرار داشته و در مقابل حق، صف آرائی کرده است.
و حدیثی از امام رضا (ع) نیز این مطلب را تائید می کند. عبد السّلام بن صالح هروىّ گوید: به حضرت رضا علیه السّلام عرض كردم: نظرتان در باره این حدیث كه از امام صادق علیه السّلام روایت شده است، چیست، كه حضرت فرمودهاند: زمانى كه قائم علیه السّلام قیام كند فرزندان قاتلان حسین علیه السّلام را بخاطر كردار پدرانشان خواهد كشت؟ حضرت فرمودند: همین طور است،
عرض كردم پس معنى این آیه چیست: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى[انعام/164] هیچ كس بار گناه دیگرى را به دوش نخواهد كشید؟»
فرمودند: خداوند در تمام گفتارهایش درست گفته است، لكن فرزندان قاتلان حسین علیه السّلام از كردار پدرانشان راضى هستند و به آن افتخار مى كنند و هر كس از كارى راضى باشد مثل كسى است كه آن را انجام داده، و اگر كسى در مشرق كشته شود و دیگرى در مغرب از این قتل راضى باشد، نزد خدا با قاتل شریك خواهد بود، و قائم علیه السّلام در هنگام قیام خود، بخاطر رضایتشان از كردار پدران، ایشان را خواهد كشت.[2]
[1]. الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى، ص 429 ، الباب الثانی عشر.
[2]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص: 273.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (192)
آیا امام زمان (عج) همسر و فرزند دارند؟
در مورد زن و فرزند امام مهدى(ع) سه احتمال وجود دارد:
أ) حضرت ازدواج نکرده است. لازمه این احتمال آن است که امام(ع) یکى از سنتهاى مهم اسلامى را ترک کرده باشد، که با شأن امام سازگار نیست. امّا از سوى دیگر چون غیبت از اهمیت بیشترى برخوردار است؛ به ناچار امام از سنت چشم پوشى مى کند، که اشکالى ندارد. براى حفظ مصلحت بالاتر، از مصلحت پایینتر چشم پوشى مى گردد.
ب) حضرت ازدواج نموده امّا فرزندى ندارد. نداشتن فرزند به سبب غیبت است. پذیرش این فرض، سؤالى را با خود مى آورد که آیا همسرش هم از عمر طولانى بهرهمند است یا این که مدّتى با حضرت زندگى کرده و بعد از دنیا رفته است؟ در این صورت حضرت به سنت ازدواج عمل کرده و بعد بدون زن و فرزند زندگیش را ادامه مى دهد.
ج) حضرت زن و فرزند دارد. با پذیرش این فرض، این سؤالات مطرح است: آیا آنان نیز عمرى طولانى دارند؟ فرزندان حضرت نیز فرزندانى دارند؟ اگر دارند، این همه اولاد، در پى اصل خویش مى افتند و همین کنجکاوى، مسئله را به جایى مى رساند که با فلسفه غیبت منافات دارد.
با توجه به مطالب مذکور، نمى توان یکى از این سه احتمال را قاطعانه پذیرفت و این به مقتضاى خرد ورزى است که در جایى که دلیل کافى براى اثبات یا انکار چیزى وجود ندارد، از ابراز حکم قطعى خوددارى گردد.
از روایات نیز مطلب مسلمی به دست نمی آید. ظاهر بعضی روایات وجود اهل و عیال را برای حضرت اثبات می کند و روایات دیگری نیز خلاف مطلب را اثبات می کنند. که نهایتا ما را به نتیجه روشنی نمی رساند:
1- مفضل بن عمر گوید: از امام باقر(ع) شنیدم که در مورد امام مهدى(عج) فرمود: «صاحب الزمان را دو غیبت است. یکى از آن دو به اندازهاى طولانى شود که برخى گویند: حضرت از دنیا رفته و برخى گویند کشته شده است اما کسى جز آنانى که امور حضرت را پىگیرى مى کنند، از مکان و فرزندان وى آگاه نیستند».[1]
2- از امام صادق(ع) آمده است: «گویا مى بینم حضرت مهدى(عج) با اهل و عیالش در مسجد سهله است».[2]
3- از امام هشتم(ع) در دعایى نقل شده است: «اللّهم اعطه فى نفسه و أهله و ولده و ذریته و جمیع رعیته ما تقرّ به عینه و تسرّ به نفسه؛[3] خدایا، مایه چشم روشنى و خوشحالى امام زمان(عج) را در او و خانواده و فرزندان و ذریه و تمام پیروانش فراهم فرما!».
4- نیز از آن حضرت در مورد امام زمان(عج) این دعا نقل شده است: «اللهم صل على ولاة عهده و الائمة من ولده؛[4] خدایا، بر والیان و فرزندان وى که امامند، درود فرست!».
در برخى احادیث مشکل سندى و در برخى دیگر مشکل دلالت وجود دارد. و همچنین روایاتى وجود دارد که با صراحت وجود فرزند را براى حضرت نفى مى کند.[5]
[1]. شیخ طوسى، کتاب الغیبه، ص 162.
[2]. مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 317.
[3]. سید ابن طاووس، جمال الاسبوع، ص 510.
[4]. سید ابن طاووس، جمال الاسبوع، ص 510.
[5]. مسعودى، اثبات الوصیه، ص 221.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (165)
برای آمادگی ظهور چه باید بکنیم؟
برای ظهور جامعه باید آن گونه رشد کند که معنای امام را به خوبی درک کند. و به آن معتقد شود. درک این معنا و رسیدن به آن، قبل از ظهور و عمل کردن مطابق آن بعد از ظهور است. و این یکی از جنبه های آماده سازی، طالبان ظهور است که قبل از ظهور باید آن را محقق کنند. و الا باید قبول کرد که جامعه مستعد ظهور نیست و نباید از خدای متعال توقع تعجیل در ظهور و رساندن امام را داشته باشد. و ائمه خود معرفی کرده اند که یار و یاور آنها باید چه خصیصه ای داشته باشد.
«راوی می گوید خدمت حضرت صادق علیه السّلام بودم كه سهل بن حسن خراسانى وارد شده سلام كرده نشست. عرضكرد ... چرا دفاع از حق خود نمىكنید با اینكه بیش از صد هزار شیعه شمشیر زن دارید. فرمود بنشین خراسانى خدا جانب ترا رعایت كند.
بكنیزى بنام حنیفه فرمود تنور را بیفروزد. تنور افروخته شد چنانچه یك پارچه آتش گردید و قسمت بالاى آن سفید شد. بعد رو بمرد خراسانى نموده فرمود برو بنشین داخل تنور. خراسانى شروع بالتماس نموده یا ابن رسول اللَّه مرا به آتش مسوزان. از جرم من درگذر خدا از تو بگذرد. امام فرمود ترا بخشیدم.
در همین موقع هارون مكى وارد شد یك كفش خود را به انگشت گرفته بود عرضكرد السلام علیك یا ابن رسول اللَّه. امام فرمود نعلین را از دست بیانداز برو داخل تنور بنشین. نعلین را انداخت و داخل تنور نشست.
امام شروع كرد با خراسانى بصحبت كردن از جریانهاى خراسان مثل اینكه در خراسان بوده بعد فرمود خراسانى برو ببین در تنور چه خبر است بجانب تنور رفتم دیدم چهار زانو در تنور نشسته از تنور خارج شد بما سلام كرد امام علیه السّلام فرمود از اینها در خراسان چند نفر پیدا مىشود؟.
عرضكرد بخدا قسم یكنفر هم نیست نه بخدا یك نفر پیدا نمىشود فرمود ما در زمانى كه پنج نفر یاور نداشته باشیم قیام نخواهیم كرد ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر میدانیم. »[1]
ما تجربه ای چند صد ساله در پیش روی خود داریم. حتی در قبل از اسلام می توانیم ببینیم که تمرد از دستور حق، چه نتیجه ای به دنبال داشته که در ماجرای حضرت موسی (ع) از سرگردانی چهل ساله به خاطر یک تمرد سخن می گوید:
«قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعینَ سَنَةً یَتیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقینَ[مائده/26] خدا گفت: ورود به آن سرزمین به مدت چهل سال برایشان حرام شد و در آن بیابان سرگردان خواهند ماند. پس براى این نافرمانان اندوهگین مباش.»
و در بعد اسلام نیز دیده ایم که یک لحظه کوتاهی چه نتیجه ای به دنبال داشت و چگونه سقیفه امت را به انحراف کشاند. در حالی که اگر فقط چند ده نفر مانند مقداد معنای امام را می فهمیدند، برای جلوگیری از انحراف کافی بود:
"مقداد حتى لحظه اى هم شك نكرد و حالت او دگرگون نشد. چشم در چشم على داشت و انتظار مى كشید تا چه زمانى دستور دهد و او اجرا نماید."[2]
بنابراین تا زمانی که به این رشد نرسیده ایم، لایق ظهور نیستیم.
امتی که امام زمان (عج) را صرفا برای تحقق عدالت در منافع دنیوی می خواهد، هنوز فرق امام معصوم با عمر (خلیفه ثانی) را درک نکرده است!
امتی که امام زمان (عج) را برای عمران و آبادانی می خواهد، هنوز فرق امام معصوم با معاویه را درک نکرده است!
امام یارانی می خواهد که متوجه عظمت عالم هستی باشند. و بفهمند که هر حرکت آنها بدون راهبری و راهنمایی امام معصوم می تواند خطایی غیر قابل جبران باشد. چنین کسانی مانند مقداد چشم در چشم امام می دوزند که لحظه ای از انجام وظیفه عقب نمانند. و هرگز نظر خود را بر دستور معصومانه امام ترجیح نمی دهند.
اما جایی که تمام همت ها مصروف دنیا شده، و صرفا همین دنیای مادی را طالب هستیم، چرا سیستم سکولار غرب را انتخاب نکنیم؟ اگر اجرا شدن ظواهر اسلامی را طالب هستیم، چرا به نتیجه بیداری اسلامی دلخوش نکنیم؟ و ...
[1]. بحار الأنوار ، ج47، ص: 124.
[2]. الإختصاص، النص، ص: 9.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (165)
آیا کشتار گسترده مردم توسط امام زمان (عج) بعد از ظهور صحیح است؟
در بعضی از روایات مطالبی از کشتار گسترده امام زمان (عج) بیان شده است. که بسیاری از آنها به شخصی به نام محمدبن علی الکوفی می رسد که فردی بدنام و دروغ گو است و تمام علمای رجال بر بی اعتباری روایات او حکم کرده اند. فضل بن شاذان که هم عصر او و از علمای بزرگوار است درباره او می گوید: «رجل کذاب؛ مردی بسیار دروغ گوست. و در جایی دیگر اظهار داشته است: «کدت أقنت علیه؛ نزدیک بود در قنوت نماز لعن و نفرینش کنم»
گذشته از اشکالات سندیت این دسته از روایات، از جهت دلالت نیز ناتمام اند و قابل پذیرش نمی باشند؛ زیرا مفاد بسیاری از آن ها با ضروریات مذهب و شریعت در تعارض است و به هیچ عنوان نمی توان آن ها را توجیه کرد.
اصولا امام مهدی (علیه السلام) می آید که عدالت را بیاورد و بساط جور و جفا و ستم را برچیند. بنابراین، امکان ندارد که بخواهد از راه ظلم به عدل برسد و یا با ایجاد بدعت، سنت جدش حضرت محمد (صلی الله علیه واله) و امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را زنده کند.
از سویی نیز روایات دیگری شیوه امام مهدی (عج) را بیان کرده اند که خلاف ادعای مطرح شده درباره کشتار گسترده است. چرا که سیره ایشان را مانند سیره پیامبر (ص) معرفی کرده و مردم را شادمان از این واقعه معرفی می کنند. به عنوان نمونه:
راوی از امام باقر (علیه السلام) سؤال می کند که حضرت حجت (علیه السلام) پس از ظهور، چه سیره و روشی در حکومت خواهد داشت؟ امام پاسخ می دهد همان طور که رسول خدا (صلی الله علیه واله) پس از بعثت تمام آن چیزهایی را که پیش از ایشان به عنوان دین مطرح بود، مثل یهودیت، نصرانیت و مجوسیت، همه را بی اعتبار اعلام کرد، مهدی (علیه السلام) نیز پس از ظهور آن چه که به نام اسلام بر دنیا حاکم است، اما با اساس اسلام مخالف است، از میان خواهد برد و اسلام واقعی را دوباره بر پا خواهد کرد.[1]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) به فرموده ی قرآن با نرمی و عدم خشونت باورها و عقاید پیش از خود را بی اعتبار کرد.
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ[آل عمران/159] به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى شدند.»
این سیره ی پیامبر با همه ی مردم بود و حتی با کافران هم این گونه رفتار می کرد و تنها اختصاص به مسلمان ها نداشت. امام زمان (علیه السلام) نیز درباره کافران هم همان سیره و همان نرمی و لطافت را به خرج خواهد داد، که سیره رسول الله بود، مسلمانان که جای خود دارند.
نیز در روایتی دیگر از رسول خدا (صلی الله علیه واله) آمده است:
مردی از امت من قیام می کند که مردم زمین و آسمان او را دوست دارند.[2]
و از حضرت علی (علیه السلام) نیز نقل شده است که فرموده است:
چون مردی از فرزندانم ظهور کند چنان گشایشی در کار مردم ایجاد می شود که حتی مردگان به دیدار یکدیگر می روند و ظهورش را به هم مژده می دهند.[3]
[1]. الغیبة( للنعمانی)، النص، ص: 232.
[2]. احقاق الحق، ج 19، ص 663.
[3]. صدوق، کمال الدین ج2، ص 653؛ مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص 328
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (130)
دعای فرج را چه کسی نقل کرده است؟
چند دعا در مورد امام زمان-عج- داریم که به دعای فرج معروفند، یکی دعای «الهی عظم البلاء و برح الخفاء...» است که مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب شریف مفاتیح الجنان در مورد این دعا می گوید: کفعمی در بلد الامین می گوید این دعاء حضرت صاحب الامر امام زمان(عج) است که تعلیم فرمود آنرا به شخصی که محبوس بود پس خلاص شد.[1].
یکی هم دعای معروف «اللهم کن لولیک...» است که معمولا بعد از نمازها خوانده می شود،و در بین مردم به دعای فرج معروف است؛
در مورد سند این روایت باید عرض کنیم:
سندهای متعدّدی برای این دعا در كتب روایی ذكر شده است، از جمله كتاب شریف مفاتیح الجنان، این دعا را در اعمال شب بیست و سوّم ماه مبارك رمضان، و از اعمال شب های دهه آخر این ماه ذكر نموده است. سند این دعا را مرحوم شیخ عباس قمی، از هدیة الزائر نقل كرده است. [2]
از جمله كتاب دیگری كه این دعا را ذكر نموده، مصباح المنیر آیت الله مشكینی است كه از كتاب اقبال مرحوم سید بن طاووس نقل می كند.[3]
بحارالانوار این دعا را چنین نقل می كند: "اللهم كن لولیّك القائم بأمرك، محمّد بن الحسن المهدی (علیه و علی آبائه أفضل الصّلاة و السّلام) فی هذه الساعة و فی كلّ ساعة، ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و مؤیّداً، حتّی تسكنه أرضك طوعاً و تمتّعه فیها طولاً و عرضاً و تجعله و ذریّتهِ من الائمة الوارثین...".[4]
پی نوشتها:
[1]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص192؛ انتشارات فاطمة الزهرا(س)، قم.
[2]. شیخ عباس قمی (ره)، كلیّات مفاتیح الجنان، ص 470 و 480، چاپ كانون انتشارات علمی.
[3]. آیت الله مشكینی، المصباح المنیر، ص 397 و 520، چاپ دفتر نشر الهادی.
[4]. بحارالانوار، ج 94، ص 348 - 349 به نقل از كتاب اقبال سیّد بن طاووس، ص 86.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (179)
در بین یاران امام زمان (عج) چند زن وجود دارد؟
ابتدا باید در نظر داشت که در اسلام فضائل به جنسیت ربطی ندارد. و این مطلب در آیات متعدد قرآن مشهود است.
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا یَعْمَلُونَ[نحل/97] هر كس كار شایسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حیاتى پاك زنده مى داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالى كه انجام مى دادند، خواهیم داد.»
زنان برجسته بسیاری نیز در طول تاریخ وجود داشته اند که خدای متعال در قرآن کریم زندگی آنان را نقل کرده و حتی آنان را به عنوان الگویی برای تمام مومنین معرفی می کند.[1]
بنابراین هر کس به وظایف خویش عمل کند، از حیات طیب الهی بهره مند شده و اجرش در نزد خدای متعال محفوظ است و در این میان فرقی بین زن و مرد وجود ندارد.
هر چند ممکن است نقش ها متفاوت باشد. به عنوان نمونه نقش حضرت زینب در قیام عاشورا جنگیدن و شمشیر به دست گرفتن نبود، با این حال رسالتی عظیم در این قیام داشتند و نقش آفرینی بسیار برجسته ای انجام دادند. پس نباید توقع داشته باشیم که نقش زنان در لشگر امام زمان (عج) به مانند نقش مردان باشد، هر چند این امر به معنای کاستن از منزلت و شخصیت زن نیست. بلکه به دلیل توانایی بهتر برای گرفتن نقش های دیگر است.
با توجه به این توضیحات باید بگوییم بعضی بنا بر ظاهر احادیث صحیح معتقدند که 313 یار اولیه امام زمان (عج) ظاهرا همگی از مردان هستند. چون تعبیر رجلا در آن ظهور در مرد بودنشان دارد:
«فیجمع الله علیه أصحابه ثلاثمائة وثلاثة عشر رجلا ، ویجمعهم الله له على غیر میعاد قزعا كقزع الخریف: خداوند 313 نفر مرد از اصحاب آن حضرت را جمع میكند؛ بی آنكه قبلا وعده داده باشند، آمدنشان همچون ابرهای پاییزی است كه با حركات تند می آیند.»[2]
اما در بعضی از روایات مطالبی بیان شده است که به نقش زنان در سپاه امام زمان (عج) نیز اشاره می کند. و چون سند بعضی از آنها ضعیف است عده ای به این روایات توجه نکرده اند. که در این جا آن ها را ذکر می کنیم:
امام باقر (علیه السلام) میفرمایند: «به خدا سوگند سیصد و اندی نفر خواهند آمد و پنجاه زن در میان آنان است».[3]
مفضل بن عمر میگوید: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «همراه حضرت قائم، سیزده زن هست. عرض کردم، آنان چه نقشی خواهند داشت؟ فرمودند: زخمیها را مداوا میکنند و از بیماران پرستاری مینمایند. آنچنان که همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودند».[4]
روایات دیگری هم وجود دارند که بعضی تعداد زنان را چهارصد نفر،[5] و برخی، تعداد آنان را 7800 نفر معرفی میکند.[6]
دسته دیگری از روایات نیز وجود دارد که تنها به همراه بودن زنان با حضرتش اکتفا کرده و تعدادشان را ذکر نکرده است. اختلاف عددی که در این روایات ذکر شده است، در صورت پذیرش اصل روایت می تواند به زمان های متفاوتی اشاره داشته باشد که در زمان قیام حضرت به مرور به تعداد زنان حاضر در لشگر حضرت اضافه می شود.
اما نقش هایی که آنان به عهده می گیرند، طبیعتا با نقش های مردان فرق خواهد داشت، کما اینکه در روایتی با تشبیه به زمان پیامبر (ص) مداوای مجروحین را از کارهای زنان شمرده اند. یا می توانیم بگوییم مانند ماجرای محافظت از عایشه بعد از جنگ جمل ممکن است به زنانی نیاز باشد که در ظاهری نظامی رسالتی را به دوش بگیرند.
[1]. رک: سوره تحریم آیه 11.
[2]. كتاب الغیبة ، محمد بن إبراهیم النعمانی، ص 288 – 291 و الاختصاص، الشیخ المفید، ص 257 و ... .
[3]. بحارالانوار، ج 52، ص 23.
[4]. بحار الانوار، ج 89، ص225.
[5]. کنز العمال، علاء الدین هندی، ج14، ص338.
[6]. چشم اندازی از حکومت مهدی، نجمالدین طبسی، ص 74.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (203)
آیا خود امام زمان(عج) از زمان ظهور اطلاع دارند؟ اگر اطلاع ندارند پس علم به غیبشان چه میشود؟
علم غیب، در اصل امری منحصر به ذات الهی است و هر کس دیگری که از آن بهره مند می شود، تنها به اذن الهی و به همان مقدار که خدای متعال صلاح بداند، می تواند به آن دست پیدا کند. خدای متعال می فرماید:
«عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ[جن/26-27] داناى غیب اوست و هیچ كس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد. مگر رسولانى كه آنان را برگزیده.»
در شخص رسول اکرم (ص) نیز علیرغم اینکه ایشان در موارد بسیاری از علم غیب با خبر بودند، اما در مواردی نیز از علم غیب بی اطلاع بودند. مانند زمان وقوع قیامت که رسول اکرم (ص) هرگز از آن خبر نداشتند.
«یَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ[اعراف/187] درباره قیامت از تو سؤال مى كنند، كى فرامى رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است و هیچ كس جز او (نمى تواند) وقت آن را آشكار سازد.»
بنابراین علم غیب به معنایی آگاهی از هر غیبی تنها برای خدای متعال معنا دارد. و بعضی از انسان ها نیز به خواست الهی، به مواردی از علم غیب دست پیدا می کنند. که این دست یابی به معنای سیطره و آگاهی بر تمام امور غیبی نیست.
و در پاسخ به اطلاع امام زمان (عج) از زمان ظهور خویش باید گفت نمی توان به این سوال، جواب روشن و قطعی ای داد. عده ای به روایاتی که علم غیب ائمه را اثبات می کند، استناد کرده اند و با توجه به گستردگی علم غیبی که در اختیار آنها است، این علم را هم برای آنها قائل شده اند، در حالی که ممکن است علیرغم تمام علم غیب ها، امام زمان (عج) به این مساله علم نداشته باشند، همان گونه که پیامبر (ص) به زمان قیامت علم نداشتند. و شاید بهترین دلیلی که قائلان به علم امام به زمان ظهور ارائه کرده اند، روایت ذیل باشد:
از امام صادق پرسیدند که شما صبور تر هستید یا شیعیان شما فرمودند شیعیان ما ، چون ما به آن چه که می دانیم صبر می کنیم و شیعیان ما به آن چه که نمی دانند صبر می کنند.[1]
این روایت با بحث زمان ظهور تناسب دارد. چونکه فرج اصلی در آن هنگام رخ می دهد و صبر کردن برای فرج تناسب این بیان با اطلاع به زمان ظهور را نشان می دهد.
و کسانی که علم امام زمان (عج) به هنگام ظهور را انکار کرده اند، به روایاتی تمسک کرده اند که ائمه در آن هر گونه تعیین وقت را مردود شمرده اند. و زمان ظهور را شبیه زمان قیامت دانسته و آن را امری مرتبط به خدا دانسته اند. که روایات این تعابیر را دارند: إِنَّمَا مَثَلُهُ كَمَثَلِ السَّاعَة[2] أَمَّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَذَبَ الْوَقَّاتُون[3]
[1]. بحار الأنوار، ج24، ص216.
[2]. بحار الأنوار ج36، ص341.
[3]. الغیبة للطوسی 291.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (150)
امام زمان (عج) چگونه از قاتلان امام حسین (ع) که مرده اند، انتقام می گیرد؟
انتقام گیری امام زمان (عج) مفهومی است که در متون دینی مکرر ذکر شده است. در حدیثی قدسی بیان شده که: مهدى آخر امامان، كسى است كه دین مرا نصرت مى دهد و دولت مرا در میان مردم مستقر مى سازد و من بوسیله او از دشمنانم انتقام مى كشم.[1]
و در بعضی از متون ذکر شده که این انتقام گیری، از دشمنان و قاتلان امام حسین (ع) نیز می باشد. از جمله در زیارت عاشورا (فاسأل الله… أن یرزقنی طلب ثارک مع إمامٍ منصورٍ - و اسئله… أن یرزقنی طلب ثاری [کم] مع امامٍ مهدیٍّ) و در دعای ندبه (أین الطّالبُ بِدَمِ المَقتولُ بکربلا).
و درباره کیفیت این انتقام گیری باید گفت که اگر منظور انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین (ع)، انتقام از کسانی است که در کربلا حاضر بوده اند، این انتقام تنها با رجعت محقق می شود. یعنی مردگان زنده شده و در نزاع حق و باطل، اصحاب کفر سرکوب می شوند. و رجعت مطلبی حق است که آیات قرآنی نیز آن را تائید می کند. و از مسلمات عقیده شیعه است.
ر.ک:
آیا به مسأله رجعت درقرآن اشاره شده است؟
رجعت چیست؟
اما با توجه به اینکه بین رجعت و ظهور فاصله است، منظور از انتقام امام زمان (عج) از قاتلان امام حسین (ع) در این نوع انتقام نیست. که مردگان از قبر بیرون آیند و قصاص شوند.
بلکه انتقام امام زمان (عج)، انتقام از یزیدیان و سیره و منش آنهاست که در طی تاریخ استمرار داشته و در مقابل حق، صف آرائی کرده است.
و حدیثی از امام رضا (ع) نیز این مطلب را تائید می کند. عبد السّلام بن صالح هروىّ گوید: به حضرت رضا علیه السّلام عرض كردم: نظرتان در باره این حدیث كه از امام صادق علیه السّلام روایت شده است، چیست، كه حضرت فرمودهاند: زمانى كه قائم علیه السّلام قیام كند فرزندان قاتلان حسین علیه السّلام را بخاطر كردار پدرانشان خواهد كشت؟ حضرت فرمودند: همین طور است،
عرض كردم پس معنى این آیه چیست: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى[انعام/164] هیچ كس بار گناه دیگرى را به دوش نخواهد كشید؟»
فرمودند: خداوند در تمام گفتارهایش درست گفته است، لكن فرزندان قاتلان حسین علیه السّلام از كردار پدرانشان راضى هستند و به آن افتخار مى كنند و هر كس از كارى راضى باشد مثل كسى است كه آن را انجام داده، و اگر كسى در مشرق كشته شود و دیگرى در مغرب از این قتل راضى باشد، نزد خدا با قاتل شریك خواهد بود، و قائم علیه السّلام در هنگام قیام خود، بخاطر رضایتشان از كردار پدران، ایشان را خواهد كشت.[2]
[1]. الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى، ص 429 ، الباب الثانی عشر.
[2]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص: 273.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()
- بازدید : (238)
آیات قرآن که درباره امام زمان(عج) است، کدام هاست؟
آیات بسیاری درباره امام زمان (عج) در قرآن وجود دارد. و بعضی تا 250 آیه از آیات قرآن را مرتبط به امام زمان (عج) دانسته اند.[1]
ما در این جا تنها به چند آیه به نقل از کتاب مهدی موعود، نوشته علامه مجلسی اشاره می کنیم.[2]
سوره هود آیه 8
وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ؛ اگر عذاب را تا مدت معینى (ظهور امام زمان) بتأخیر بیاندازیم خواهند گفت چه چیز آن را باز داشت (و مانع ظهور امام زمان چیست؟) بدانید روزى كه عذاب مىآید از آنها برداشته نمیشود، بلكه بر آنان فرود آمده و آنچه را استهزاء بآن میكردند خواهند دید.
از امیر المؤمنین روایت شده كه در تأویل این آیه شریفه فرمود: أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ اصحاب قائم آل محمد است كه سیصد و سیزده نفر میباشند.
امام صادق (ع) فرموده اند: این عذاب قیام امام زمان و امت معدوده یاران او میباشند. كه برابر با سپاه اسلام در جنگ بدر هستند (یعنى 313 تن میباشند).
سوره ابراهیم آیه 5
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فی ذلِكَ لَآیاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ موسى را همراه آیات خود فرستادیم تا قوم خود را از ورطه ظلمانى كفر درآورده بوادى نورانى ایمان رهبرى كند، و آنها را بروزهاى خداوندى متذكر گرداند كه در آن آیاتى است براى هر صبركننده شكرگزارى.
در خصال صدوق از امام باقر روایت نموده كه فرمود «ایام اللَّه» سه روز است: روز قیام قائم آل محمد، روز رجعت و روز قیامت.
سوره انبیاء آیه 105
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ در زبور (حضرت داود پیغمبر) بعد از كتب آسمانى سابق نوشتیم كه: زمین را بندگان صالح ما بارث میبرند.
و اینان قائم آل محمد و یاران او میباشند.
سوره حج آیه 33
أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛ بآنان كه ستم دیدهاند اگر پیكار كنند، اجازه جنگ داده شده و خداوند قدرت بر یارى آنها دارد.
ابن ابى عمیر از عبد اللَّه بن مسكان از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت كرده كه فرمود: او قائم آل محمد است كه براى خون- خواهى حسین علیه السّلام قیام میكند.
سوره صف آیه 8
یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ؛ مىخواهند نور خدا را به دهانهایشان خاموش كنند ولى خدا كامل كننده نور خویش است، اگر چه كافران را ناخوش آید.
از حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام معنى آیه یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ را پرسید، حضرت فرمود: مقصود دوستى امیر المؤمنین علیه السّلام است وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ یعنى خداوند امامت را بآخر میرساند بدلیل آیه شریفه: الذین فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا كه مقصود از نور همان امام است. محمد بن فضیل میگوید: عرض كردم: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ» یعنى چه؟ فرمود: یعنى خداوند به پیغمبرش دستور داد كه لزوم دوستى جانشین خود «امیر المؤمنین» را به مردم اعلام كند، و دوستى وصى پیغمبر «دین حق» است.
عرض كردم «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ» چیست؟ فرمود: یعنى خداوند بهنگام ظهور قائم ما دین حق را بر همه ادیان باطله پیروز میگرداند. چنان كه خود فرموده: «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» یعنى خداوند نور خود را با ولایت قائم آل محمد تمام میكند «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» یعنى هر چند دشمنان على این را نخواهند. عرض كردم: اینكه میفرمائى تنزیل و ظاهر معنى قرآن است! فرمود: آرى آنچه كه گفتم تنزیل و ظاهر معنى قرآن است.
سوره ملک آیه 30
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیكُمْ بِماءٍ؛ مَعِینٍ اى پیغمبر! بمردم بگو: بمن بگوئید: اگر آبى كه در دسترس دارید در زمین فرو رود كیست كه آب روان براى شما بیاورد؟.
از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت است كه فرمود: «مائكم» یعنى (ابوابكم) كه ائمه هستند و ائمه ابواب (ودرهاى رحمت الهى) میباشند «فَمَنْ یَأْتِیكُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» یعنى كیست كه علم امام را براى شما بیاورد؟ (و آن درها را بروى شما بگشاید)؟
سوره صف آیه 9 و سوره توبه آیه 33
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ خدا فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر همه دینها غالب شود. هر چند مشركین نخواهند.
راوی می گوید: از امام هشتم از آیه هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى ... سؤال كردم. فرمود هنوز موقع تأویل این آیه نرسیده است گفتم: قربانت گردم! كى موقع آن فرا میرسد؟ فرمود؟ ان شاء اللَّه هنگامى كه قائم قیام كند و چون قیام كند هر جا كافر و مشركى باشد، ظهور او را ناخوش دارد تا جایى كه اگر كافرى در دل سنگى پنهان شود سنگ صدا میزند اى مؤمن! كافرى یا مشركى در من پنهان شده او را بكش. خداوند او را بیرون مىآورد و یاران قائم او را بقتل میرسانند.
و هم در آن كتاب از ابن عباس روایت نموده كه وى در باره آیه لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ گفت: این در زمانى است كه تمام یهودیان و نصارى و پیروان هر كیشى بدین حنیف اسلام بگروند و گرگ و میش و گاو و شیر و انسان و مار از جان خود ایمن باشند، موقعى كه دیگر موش انبانى را پاره نمیكند وقتى كه حكم جزیه گرفتن از اهل كتاب ساقط مىشود و هر جا صلیبى است شكسته میگردد و خوگها معدوم مىشود و این بهنگام قیام قائم آل محمد خواهد بود.
سوره نور آیه 55
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً؛ خداوند بكسانى- كه از شما ایمان آورده و عمل صالح پیشه ساختهاند وعده داده كه آنها را در زمین نماینده خود گرداند چنان كه همانند آنها را سابقا خلیفه كرد. و ثابت میدارد دین آنها را كه براى آنان برگزید، ترس آنها را تبدیل بأمن كنیم و اینان هیچ گاه بمن شرك نیاورند.
در غیبت شیخ روایت میكند كه این آیه نیز در باره مهدى موعود و یاران او نازل شده.
سوره قصص آیه 5
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ؛ و ما بر آن هستیم كه بر مستضعفان روى زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
در غیبت شیخ از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت میكند كه در تفسیر این آیه فرمود: اینان كه در زمین ضعیف گشتهاند آل پیغمبرند كه خداوند مهدى آنها را برانگیزد تا آنان را عزیز و دشمنانشان را ذلیل گرداند.
[1]. جلد پنجم از كتاب معجم احادیث امام مهدی.
[2]. مهدی موعود، علامه مجلسی، باب پنجم کتاب.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()