تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
لیلاب سرزمین زیباییها
متن بیانیه ی مشترک ایران و 5+1
  • بازدید : (59)

 

 



متن بیانیه ی مشترک ایران و 5+1 


متن کامل و جزئیات توافق هسته ای ایران و 5+1 در وین

متن بیانیه :
امروز یک روز تاریخی است. برای ما افتخار بزرگی است که اعلام کنیم که به یک توافق در مورد موضوع برنامه هسته ای ایران دست یافته ایم.

با شجاعت، اراده سیاسی، احترام متقابل و مدیریت عالی، ما آنچه را که دنیا بدان امید بسته بود به سرانجام رساندیم: یک تعهد مشترک به صلح، تلاش مشترک برای امن تر دنیایمان.

امروز همچنین یک روز تاریخی است، بدان جهت که ما درحال ساخت شرایط لازم برای اعتماد و ایجاد فصل جدیدی در روابطمان هستیم.

این دستاورد محصول یک تلاش جمعی است.

هیچ تصور نمی کرد که این کار آسانی باشد. تصمیمات تاریخ ساز هرگز آسان نیستند. ولی به رغم همه فراز و فرودهای این مذاکرات و تمدیدهای مکرر، امید و اراده ما را قادر ساخت تا بر همه لحظات دشوار فائق آییم. ما همواره واقف بوده ایم که در قبال نسل حاضر و نسل های آینده مسئولیت داریم.

به یمن تعامل سازنده همه طرف ها، و تعهد و توانایی هیات هایمان، ما با موفقیت مذاکرات را به انجام رسانده و اختلافی را که بیش از 10 سال به درازا کشیده بود، حل و فصل کردیم.

طی دهه گذشته، افراد بسیاری در پیشبرد این مذاکرات دشوار نقش داشته اند و ما از همه آنها تشکر می کنیم، همانطور که مایلیم از آژانس بین المللی انرژی اتمی برای نقش اساسی و همکاری نزدیک آن، و نیز از دولت اتریش برای حمایت و مهمان نوازی اش سپاسگزاری کنیم.

ما، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور سیاست خارجی و امنیتی و وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران، همراه با وزرای امورخارجه جمهوری خلق چین، فرانسه، آلمان، فدراسیون روسیه، انگلیس و ایالات متحده آمریکا، پس از ماه ها کار فشرده در سطوح و اشکال مختلف، در اینجا در وین گردهم آمدیم تا متن " برنامه جامع اقدام مشترک " را بر مبنای مولفه های اساسی که در تاریخ 13 فروردین ماه در لوزان سوییس مورد موافقت واقع گردید، مذاکره کنیم.

امروز، ما متن نهایی " برنامه جامع اقدام مشترک " را مورد توافق قرار دادیم.

گروه 1 + 5 و جمهوری اسلامی ایران از این " برنامه جامع اقدام مشترک " تاریخی که ماهیت منحصرا صلح آمیز برنامه هسته ای ایران را تضمین کرده و نشانگر تغییر بنیادین در رویکرد آنها نسبت به این موضوع می باشد، استقبال می کنند.

آنها انتظار دارند که اجرای کامل این برجام نقشی مثبت در صلح و امنیت منطقه ای و بین المللی ایفا نماید.

ایران مجددا تاکید می نماید که تحت هیچ شرایطی در پی سلاح های هسته ای، ساخت یا تحصیل آنها نخواهد بود.

برجام، دربرگیرنده برنامه بلندمدت ایران مشتمل بر محدودیت های توافق شده در مورد برنامه هسته ای ایران بوده، و لغو جامع همه تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد و نیز تحریم های چندجانبه و یکجانبه مرتبط با برنامه هسته ای ایران، شامل گام هایی برای دسترسی در زمینه های تجارت، فن آوری، تامین مالی و انرژی، را موجب خواهد شد.

برنامه جامع اقدام مشترک، مشتمل بر یک متن اصلی و 5 پیوست فنی در مورد موضوعات هسته ای، تحریم ها، همکاری در زمینه انرژی هسته ای صلح آمیز، تاسیس کمیسیون مشترک و برنامه اجرایی می باشد.

این اسناد با ذکر جزییات و بسیار دقیق و پیچیده هستند بنابراین نمی توان خلاصه کاملی از آنها در اینجا ارایه کرد.

متن کامل و پیوست های آن همین امروز در دسترس عموم قرار خواهد گرفت و ظرف چند روز آینده توسط گروه 1 + 5 برای تایید توسط شورای امنیت به آن شورا تسلیم خواهد شد.

ما می دانیم که این توافق مورد موشکافی و تامل ژرف قرار خواهد گرفت اما آنچه که ما امروز اعلام می کنیم تنها یک توافق نیست، بلکه یک توافق خوب است. توافقی خوب برای همه طرف ها و برای کل جامعه بین الملل.

این توافق فرصت های جدیدی را خواهد گشود و گامی است رو به جلو برای پایان دادن به بحرانی که بیش از 10 سال به طول انجامیده است.

ما متعهدیم تا اطمینان حاصل کنیم که این برنامه اقدام به طور کامل اجرا شود و روی کمک آژانس بین المللی انرژی اتمی حساب می کنیم.

این پایان مذاکرات ماست اما پایان کار مشترک ما نیست.

ما همچنان این وظیفه خطیر را مشترکا دنبال خواهیم نمود و از جامعه بین المللی می خواهیم که از اجرای این تلاش تاریخی حمایت کند.
 
متن کامل و جزئیات توافق هسته ای ایران و 5+1 در وین

جزییات توافق : 
جمهوری اسلامی ایران و دولت های عضو گروه 1+5 (شامل آمریکا، آلمان, انگلیس، چین، فرانسه و روسیه همراه با نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپایی) پس از 22 ماه مذاکره سخت و فشرده، سرانجام در روز 23 تیر 1394 برای رفع سوء تفاهم ها در مورد برنامه صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران و همزمان لغو تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران تفاهم نمودند. در نتیجه این تفاهم که با رعایت چارچوب ها، دستورالعمل ها و خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران تدوین گردیده است، دستاوردهای زیر در حوزه هسته ای و لغو تحریم ها حاصل گردید.
مولفه هایی که در پی خواهند آمد خلاصه ای از برنامه جامع اقدام مشترک بین ایران و 1+5 می باشد که در تاریخ 23تیر 1394 بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 1+5 مورد توافق واقع گردید. در نتیجه این برجام:
- قدرت های جهانی برنامه هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخته و اعمال حقوق هسته ای ملت ایران را در چارچوب معاهدات بین المللی محترم می شمارند؛
- برنامه هسته ای ایران که با قلب حقایق و به ناحق به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی معرفی شده بود، اکنون به موضوعی برای همکاری بین المللی با سایر کشورها در قالب استانداردهای بین المللی تبدیل می گردد؛
- ایران به عنوان یک قدرت دارای فناوری هسته ای و برخوردار از برنامه هسته ای صلح آمیز، از جمله چرخه کامل سوخت و غنی سازی، توسط سازمان ملل متحد مورد شناسایی قرار می گیرد؛
- قطعنامه­های تحریمی ناعادلانه شورای امنیت سازمان ملل متحد، شامل کلیه تحریم های اقتصادی و مالی تحمیل شده علیه کشورمان، در قالب یک چارچوب مورد تفاهم و از طریق صدور یک قطعنامه جدید به یکباره لغو خواهند شد؛
- با صدور قطعنامه جدید ذیل ماده 25 منشور ملل متحد، ضمن اشاره به ماده 41 منشور صرفاً در بندهای مربوط به لغو تحریم های گذشته، تحول ماهوی در نحوه برخورد شورای امنیت با ایران ایجاد خواهد شد؛
- همه تاسیسات و مراکز هسته ای ایران به کار خود ادامه خواهند داد. بر خلاف خواسته های اولیه طرف مقابل، هیچ کدام نه برچیده می شوند نه تعطیل؛

- سیاست جلوگیری از غنی سازی ایران شکست خورد؛ برنامه غنی­سازی ایران ادامه خواهد یافت؛ - زیرساخت هسته ای ایران حفظ خواهد شد. هیچ سانتریفیوژی از بین نخواهد رفت و کار تحقیق و توسعه بر روی کلیه سانتریفیوژهای کلیدی و پیشرفته ایران از جمله IR-4، IR-5،IR-6 و IR-8ادامه می یابد؛
- راکتور آب سنگین اراک به عنوان یک راکتور آب سنگین باقی مانده و ضمن مدرن سازی و اضافه قابلیت­ها، آزمایشگاه ها و تاسیسات جدید به آن با همکاری صاحبان پیشرفته ترین و امن ترین فن آوری های روز جهانی، خواسته های اولیه برای برچیده شدن یا تبدیل آن به راکتور آب سبک به کنار گذاشته شده اند؛
- ایران به عنوان یک تولید کننده محصولات هسته ای، به خصوص دو محصول راهبردی "اورانیوم غنی شده" و "آب سنگین"، وارد بازارهای جهانی خواهد شد و تحریم ها و محدودیت ها علیه صادرات و واردات مواد هسته ای – که بعضا 35 سال در جریان بود -- بی تاثیر می گردد؛
- تحریم های اقتصادی و مالی در حوزه های بانکی، مالی، نفتی، گازی، پتروشیمی، تجاری، بیمه، حمل و نقل وضع شده توسط اتحادیه اروپایی و آمریکا که به بهانه برنامه هسته ای ایران وضع شده است، در ابتدای اجرای توافق به طور یک جا لغو می شوند؛
- الزام بر ممنوعیت فعالیت موشکی کشورمان از جمله در حوزه موشک های بالیستیک به محدودیت هایی در حوزه موشک های طراحی شده برای سلاح هسته ای که جمهوری اسلامی ایران هیچگاه به دنبال آن نبوده و نخواهد بود، تبدیل خواهد شد؛
- تحریم تسلیحاتی ایران لغو و با برخی محدودیت ها جایگزین خواهد شد، به نحوی که امکان واردات یا صادرات اقلام دفاعی به صورت موردی فراهم خواهد گردید. این محدودیت ها نیز بعد از 5 سال به طور کامل لغو خواهد شد؛
- ممنوعیت خرید اقلام حساس با کاربرد دومنظوره لغو و تامین نیازهای ایران از طریق کمیسیون مشترک ایران و 1+5 تسهیل خواهد شد؛

- تحریم تحصیل دانشجویان ایرانی در رشته های مرتبط با انرژی هسته ای به طور کامل لغو خواهد گردید؛
- برای اولین بار پس از سه دهه تحریم غیرعادلانه، ممنوعیت خرید هواپیمای مسافربری مرتفع و امکان بازسازی ناوگان هوایی کشور و ارتقای ایمنی پروازها فراهم خواهد گشت؛
- ده ها میلیارد دلار از درآمدهای ایران که طی چند سال گذشته به دلیل تحریم های ظالمانه در خارج از کشور مسدود شده است آزاد خواهد شد؛
- بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، کشتیرانی جمهوری اسلامی، شرکت ملی نفت ایران، شرکت ملی نفت کش و شرکت های تابعه، ایران ایر و بسیاری از دیگر نهادها، بانک ها و موسسات کشورمان (در مجموع حدود 800 شخص حقیقی و حقوقی) از شمول تحریم ها خارج می شوند؛
- دسترسی بیشتر ایران به حوزه‌های تجاری، فناوری، مالی و انرژی تسهیل خواهد شد؛ - ممنوعیت یا محدودیت همکاری های اقتصادی با ایران در تمامی عرصه ها از جمله سرمایه گزاری در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی، و سایر زمینه ها مرتفع خواهد شد؛
- و بالاخره در حوزه انرژی صلح آمیز هسته ای زمینه همکاری های گسترده بین المللی با ایران در حوزه ساخت نیروگاه های جدید هسته ای، راکتورهای تحقیقاتی و پیشرفته ترین حوزه های صنعت هسته ای ایجاد می گردد.

مولفه های اصلی برنامه جامع اقدام مشترک بین ایران و 1+5

1- غنی سازی
- برنامه غنی سازی ایران بدون یک روز توقف و یا تعلیق ادامه خواهد یافت؛
- جمهوری اسلامی ایران بر اساس یک طرح مدون و دقیق علمی و فنی در 8 سال نخست برنامه جامع اقدام مشترک با پذیرش برخی محدودیت ها، نه تنها برنامه هسته ای خود را از دیدگاه بین المللی تثبیت می کند، بلکه تمام پایه های علمی و کاربردی لازم را با یک برنامه تحقیق و توسعه پیشرفته برای حرکت به سمت غنی سازی صنعتی و تجاری با بهره برداری از بهترین و پیشرفته ترین سانتریفیوژهای خود و در اقتصادی ترین شکل و با بالاترین بهره وری برقرار خواهد ساخت؛
- پس از طی دوره 8 ساله محدودیت، ظرفیت غنی سازی ایران بر اساس برنامه ریزی های سازمان انرژی اتمی برای تکمیل، تولید و راه اندازی سانتریفیوژهای پیشرفته، توسعه خواهد یافت؛
- برنامه هسته ای بلند مدت کشورمان، که نمایانگر اهداف، مراحل اجرایی و جدول زمانی برای رسیدن به این اهداف می باشد، پس از اجرایی شدن توافق بر اساس سازوکار مندرج در پروتکل الحاقی به اطلاع آژانس خواهد رسید؛
- سانتریفیوژهای پیشرفته IR6 ایران با ظرفیت 10 برابر سانتریفیوژهای کنونی از ابتدای اجرای توافق در یک شیب معقول علمی در زنجیره های میانی تحقیق و توسعه تکمیل و از سال هشتم به تولید تدریجی خواهد رسید؛
- سانتریفیوژهای پیشرفته IR8 ایران با ظرفیت اسمی 20 برابر سانتریفیوژهای کنونی که در دو سال اخیر طراحی شده اند، در کمتر از یک سال از اجرای توافق وارد مرحله آزمایشات فنی با گاز می شوند و مراحل تحقیق و توسعه آنها در زنجیره های میانی بر اساس دقیق ترین استانداردهای کاربردی از سال هشتم وارد مرحله تولید تدریجی خواهند شد؛

- سایر فعالیت های تحقیق و توسعه غنی سازی ایران بر اساس نیازهای کشور ادامه خواهد یافت؛
- ظرفیت غنی سازی ایران در حد 6104 ماشین سانتریفیوژ IR-1 برای مدت 10 سال خواهد بود. از این تعداد، 5060 ماشین در نطنز به غنی سازی می پردازند و 1044 ماشین در فردو در حالت آماده خواهند بود؛
- سانتریفیوژهای مازاد و بخشی از زیرساخت مرتبط با آنها جمع آوری و برای جایگزینی سانتریفیوژهای از رده خارج شده مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
- با اجرایی شدن توافق، ایران به عنوان صادرکننده اورانیوم غنی شده وارد بازارهای بین المللی این کالای استراتژیک خواهد شد؛
- به غیر از 300 کیلو مواد غنی شده که به عنوان ذخیره در هر زمان در کشور نگهداری خواهد شد، مازاد تولید برای 15 سال حسب تشخیص ایران:
· در قبال دریافت معادل اورانیوم طبیعی در بازارهای بین‌المللی به فروش خواهد رسید،
· به مجتمع سوخت واجد استانداردهای بین المللی تبدیل خواهد شد،
· به اورانیوم طبیعی رقیق خواهد شد.
- مجتمع های سوخت موجود در ایران با منشا داخلی یا خارجی که حائز استانداردهای بین المللی باشند، از شمول 300 کیلو ذخیره خارج هستند؛
- کشورهای 1+5 ایران را در دستیابی به فن آوری پیشرفته برای رسیدن به استانداردهای جهانی سوخت کمک خواهند کرد و به تدریج ایران قادر به تبدیل اورانیوم غنی شده خود به سوخت مطمئن برای نیروگاه بوشهر خواهد شد؛
- برای 15 سال ایران سطح غنی سازی را در حد 67/3 درصد حفظ خواهد کرد؛
- سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران از ذخایر اکسید 20 درصد موجود در ایران تامین خواهد شد و در صورت اتمام این ذخایر،با تعهد کشورهای 1+5 برای تامین به موقع سوخت مزبور و یا اکسید اورانیوم 20درصد از بازارهای بین المللی تامین خواهد شد؛
- سانتریفیوژهای مازاد و بخشی از زیرساخت آنها جمع آوری و تحت نظارت آژانس در اماکن امن و حفاظت شده در نطنز نگهداری شده و برای جایگزینی سانتریفیوژهای از رده خارج شده در طول دوره توافق مورد استفاده قرار خواهد گرفت؛
- با توجه به تکمیل مراحل تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای IR6 و IR8، تاسیسات نطنز با دارا بودن ظرفیت لازم برای نیازهای غنی سازی صنعتی ایران متناسب با توسعه سهم برق هسته ای در سبد انرژی کشور در افق 15 سال آینده، ایران از ساخت تاسیسات جدید غنی‌سازی بی نیاز خواهد بود.
- با توجه به عدم صرفه اقتصادی سایر روش های غنی سازی، و تمرکز برنامه کشورمان بر غنی سازی با استفاده از سانتریفیوژ گازی، برای مدت 10سال ایران از سایر شیوه‌ها برای این منظور استفاده نخواهد کرد.

2- همکاری‌های صلح‌آمیز بین‌المللی
- کشورهای عضو 1+5 و سایر کشورها در پروژه‌های فناوری صلح آمیز هسته‌ای در ایران مشارکت خواهند کرد؛
- قطعنامه شورای امنیت همکاری کشورها با ایران در این حوزه را تشویق و ترغیب خواهد کرد.
· نیروگاه‌های هسته‌ای قدرت ایمن همراه با فناوری های مربوطه؛
· راکتورهای تحقیقاتی مدرن همراه با فناوری های مربوطه؛
· مدرن سازی راکتور آب سنگین اراک؛
· تولید سوخت هسته ای، از جمله سوخت های مدرن؛
· تحقیق و توسعه روی فناوری‌های پیشرفته هسته‌ای همچون گداخت هسته ای، انواع شتاب دهنده ها، فیزیک پلاسما؛
· پزشکی هسته ای و رادیوداروها از جمله شامل تأسیس مرکز منطقه‌ای فوق مدرن پزشکی هسته‌ای؛ فناوری لیزر برای کاربردهای پزشکی و ...؛
· توسعه نیروی انسانی؛
· ایمنی، پادمان و امنیت هسته‌ای؛
· مدیریت پسماندهای حاصل از فعالیت های هسته ای و حفاظت از محیط زیست؛
· سایر پروژه های متصور در حوزه فناوری صلح آمیز هسته ای بین ایران و سایر کشورها؛

3- اراک
- راکتور آب سنگین اراک کماکان ماهیت آب سنگین خود را حفظ خواهد کرد؛
- با بازطراحی قلب این راکتور قابلیت های جدید شامل تست سوخت، تست مواد ساختاری، تولید انواع رادیوداروها و رادیو ایزوتوپ هایی که مستلزم شار نوترونیک بسیار بالا می باشند، به قابلیت های این راکتور اضافه خواهد شد؛
- طراحی جدید ضمناً باعث خواهد شد تا مواد رادیواکتیو با قابلیت استفاده در مصارف غیرصلح آمیز در سوخت مصرف شده به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش یابد؛
- قلب جدید راکتور با طراحی دانشمندان ایرانی و در قالب یک همکاری بین‌المللی که تحت مدیریت ایران خواهد بود، ساخته خواهد شد؛
- با توجه به معضلات زیست محیطی و هزینه بالای نگهداری، سوخت مصرف شده راکتور آب سنگین اراک به خارج از کشور فرستاده خواهد شد؛
- با اجرایی شدن توافق، ایران به عنوان یکی از معدود تولیدکنندگان آب سنگین در جهان، وارد بازارهای بین المللی شده و مازاد بر نیازهای خود را به بازارهای جهانی و به قیمت های جهانی عرضه خواهد کرد؛
- ضمن حفظ رآکتور آب سنگین اراک، طی 15 سال آتی ایران راکتورهای تحقیقاتی مدرن دیگری بر پایه آب سبک خواهد داشت. در این خصوص همکاری های بین المللی همراه با تضمین سوخت مربوطه با ایران صورت خواهد گرفت؛
- ایران در راستای برنامه خود، طرحی برای بازفراوری سوختهای مصرف شده و فعالیت های مرتبط با آن ندارد ولی جداسازی رادیوایزوتوپ های صنعتی و پزشکی را از نمونه های تاب دیده اورانیوم غنی شده، ادامه خواهد داد.

4- فردو
- تأسیسات فردو همچنان به عنوان یک تاسیسات هسته ای باقی خواهد ماند. این تاسیسات تحت عنوان مرکز هسته‌ای فیزیک و فناوری به امور زیر خواهد پرداخت:
· تولید ایزوتوپ های پایدار برای مصارف پرکاربرد صنعتی و پزشکی(رادیوداروها)؛
· تحقیق و توسعه هسته ای در حوزه های مختلف؛ 
- تعداد 1044 دستگاه سانتریفیوژ IR-1 با تمامی زیرساخت‌های ضروری در فردو حفظ می شود که دو زنجیره آن به صورت روشن و در حال چرخش خواهند بود؛
- سانتریفیوژهای مازاد و زیرساخت مرتبط با آنها جمع آوری و برای جایگزینی سانتریفیوژهای از رده خارج شده مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

5- شفاف سازی
- ایران پروتکل الحاقی را داوطلبانه اجراء کرده، و متناسب با ایفای تعهدات طرف مقابل، در مراحل بعدی آن را برای تصویب به مجلس محترم شورای اسلامی تسلیم خواهد کرد.
- ایران اجرای کد اصلاحی 1/3 را از سر گرفته، و در راستای اجرای مفاد پروتکل الحاقی و برای پیشگیری از اختلاف برداشت ها و جلوگیری از تکرار اتهامات بی اساس علیه کشور به آژانس اجازه نظارت بر مراکز تغلیظ اورانیوم به مدت 25 سال، و نظارت بر تولید لوله روتور و بیلوز سانتریفیوژهای خود رابرای 20 سال خواهد داد.
- ایران مطابق با قوانین خود و وفق مفاد موافقتنامه جامع پادمان، تسهیلات بیشتری برای کار آژانس قائل شده و به آژانس اجازه خواهد داد از برخی فن آوری های جدید راستی آزمایی که به صورت متعارف در سایر کشورها نیز مورد بهره برداری و صحه گذاری قرار گرفته، به طور مشخص دستگاه اندازه‌گیری میزان غنا وپلمب‌های الکترونیکی استفاده کند.
- آژانس اجازه استفاده از دوربین های آنلاین و یا هر ابزاری که مستلزم انتقال آنلاین اطلاعاتِ تاسیسات هسته ای ایران به خارج از کشور باشد را به هیچ وجه نخواهد داشت
- ایران در چارچوب پروتکل الحاقی اجازه رسیدگی آژانس به اطلاعات مربوط به انجام فعالیت های هسته ای در مراکز اعلام نشده را خواهد داد. هر گونه اختلاف نظر احتمالی بین ایران و آژانس در زمینه نحوه رسیدگی شامل دسترسی مدیریت شده به مراکز مظنون به فعالیت های اعلام نشده هسته ای در یک بازه زمانی منطقی از طریق کمیسیون مشترک متشکل از ایران و اعضای 1+5 حل و فصل خواهد شد. این اقدامات در قالب چارچوب های معمول بین المللی و صرفاً برای اطمینان از فقدان فعالیت های هسته ای اعلام نشده صورت گرفته و مبتنی بر احترام به حاکمیت و رعایت ملاحظات حفظ اسرار نظامی و امنیتی کشور خواهد بود.
- نه به آژانس و نه به هیچ فرد و نهاد دیگری اجازه اقدامات خارج از رویه های معمول، قوانین و مقررات پروتکل های بین المللی و بازرسی از مراکز نظامی ایران داده نخواهد شد.
- نه به آژانس و نه به هیچ فرد و نهاد دیگری اجازه دسترسی به مراکز یا سیستم های موشکی ایران داده نخواهد شد.
- ایران برای رفع ابهامهای آژانس نسبت به اتهامات مطروحه راجع به گذشته برنامه هسته ای صلح آمیز خود در یک چارچوب محدود و مورد توافق با آژانس همکاری خواهد کرد و آژانس این موارد را ظرف مدت تعیین شده (تا پایان سال 2015 میلادی) حل و فصل خواهد نمود.

- 6- تحریم های شورای امنیت
- متعاقب ارجاع موضوع برنامه هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال 2006، شورای امنیت طی 4 سال اقدام به صدور 6 قطعنامه تحریمی علیه ایران نمود که در آنها ایران مکلف به تعلیق برنامه هسته ای خود شامل چرخه غنی سازی، تحقیق و توسعه، راکتور اراک و سایر برنامه های مرتبط شده بود. در این قطعنامه ها که با استناد به ماده 41 از فصل هفتم منشور ملل متحد تصویب شد، طیف گسترده ای از تحریم ها و محدودیت های مالی، بانکی، اقتصادی، حمل و نقل و بیمه ای علیه ایران اعمال گردید. در نتیجه این تحریم ها که خود مستمسک و مبنایی برای تحمیل و تشدید تحریم های یکجانبه آمریکا و ایالات متحده آمریکا و سایر کشورها شد، کشورمان در معرض خسارت ها و آسیب های بی سابقه ای قرار گرفت. بر اساس قطعنامه 1929 که جامع همه تحریم های قبلی به شمار می آید، تلاش گسترده ای برای غیرقانونی نمودن برنامه هسته ای ایران شکل گرفت، تحریم های شورای امنیت علیه ایران نهادینه شد، مستمسکی قانونی برای اقدامات ایذایی در سطح منطقه و بین المللی علیه ایران فراهم گردید و وجهه و جایگاه ایران در معرض آسیب قرار گرفت و هزینه تعامل سیاسی و اقتصادی با ایران برای شرکای ایران بالا رفت. تسری دامنه تحریم ها به حوزه دفاعی کشور که در قالب ممنوعیت برنامه دفاعی موشکی و تحریم نامحدود تسلیحاتی متعارف نمود یافت، تحریم شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، مجوز بازرسی محموله های هوایی و دریایی به مقصد یا از مبدا ایران، اعمال تحریم های جدید در حوزه های بانکی پولی بیمه ای و اعتباری، فشار بر صنعت نفت و گاز کشور، اعمال مراقبت های خاص درمورد هرگونه مراوده با ایران یا اشخاص حقوقی و حقیقی ایرانی در حوزه های مختلف اقتصادی و مالی و تجاری، نشانگر این واقعیت بود که طرف های مقابل در صدد مسدود همه مجاری تنفسی کشور هستند. تاسیس گروه کارشناسی تخصصی در شورای امنیت برای نظارت دقیق بر اجرای تحریم ها موجب نهادینه شدن بیش از پیش نظام تحریمی شورای امنیت شد و در عمل ایران علیرغم عضویت دیرینه در معاهده عدم اشاعه از همه مزایا و حقوق شناسایی شده در این معاهده محروم و تکالیف و مسئولیت هایی بسیار فراتر از معمول بر آن تحمیل شد. نتیجه این وضعیت این شد که نه تنها برنامه هسته ای کشور در معرض آسیب اساسی قرار گیرد بلکه اساسا امنیت ملی ایران به مخاطره بیفتد.
با توجه به نکات فوق، رفع این تحریم های اقتصادی و مالی یکی از اولویت های مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران بوده است تا از یکسو کلیه اقدامات کشورها که در اجرای قطعنامه های شورای امنیت صورت گرفته است متوقف شود و از سوی دیگر مهمترین مستمسک حقوقی بین المللی برای مخدوش ماهیت مشروع و صلح آمیز برنامه هسته ای ایران و تحمیل تحریم های یکجانبه علیه ایران رفع شود. در راستای این سیاست، و به دنبال نهایی شدن برجام، شورای امنیت قطعنامه جدیدی صادر خواهد کرد که لغو کلیه قطعنامه های شورای امنیت پیرامون موضوع برنامه هسته ای ایران وفق ماده 41 را به دنبال خواهد داشت.

- بر اساس این قطعنامه:
· "برنامه جامع اقدام مشترک" مورد تأیید قرار گرفته و اجرای آن برای همه طرف ها از جمله کشورهای 1+5 به لحاظ حقوق بین الملل الزام آور خواهد بود.
· کلیه قطعنامه های شورای امنیت (1696، 1737، 1747، 1803، 1835، 1929 و 2224) در مرحله اول و در قالب ماده 41 منشور ملل متحد (که 6 قطعنامه قبلی در آن قالب صادر شده بود و ایران را تحت ماده 41 فصل 7 منشور قرار داده بود) لغو و کلیه تحریم های مالی و اقتصادی تحمیل شده وفق آنها خاتمه می یابد؛
· شورای امنیت صراحتا رویکرد خود را نسبت به موضوع هسته ای ایران به طور اساسی تغییریافته اعلام می کند و برداشت گذشته نسبت به برنامه هسته ای ایران به عنوان "تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی" رفع خواهد شد؛
· مبنا و مستمسک اصلی تحریم های بین المللی و یکجانبه علیه ایران یعنی درخواست برای تعلیق غنی سازی، برچیده شدن سایت فردو، تعطیلی سایت اراک، توقف برنامه آب سنگین و تمامی فعالیت های تحقیق و توسعه غنی سازی که به موجب قطعنامه های قبلی ممنوع شده بود، ملغی شده و بدین ترتیب برنامه هسته ای ایران با رعایت مجموعه ای از محدودیت های زمان دار و اقدامات شفافیت ساز بیشتر از سوی ایران مورد تایید سازمان ملل متحد قرار می گیرد؛
· مجوزهای گسترده ای که در قالب قطعنامه های تحریمی شورای امنیت برای اعمال تحریم ها و اقدامات محدود کننده یکجانبه به کشورها داده شده بود، کاملا به کنار نهاده می شود؛
· ممنوعیت صادرات اقلام دو منظوره و موارد مربوط به تأمین، فروش و انتقال مواد و فناوری‌های هسته‌ای حساس به ایران برداشته شده و امکان خرید قانونی اقلام و نیازهای صنعت هسته ای کشور که قبلا به دلیل تلقی شورای امنیت از برنامه هسته ای ایران به عنوان یک نگرانی اشاعه ای ممنوع شده بود، از طریق کمیسیون مشترک فراهم و تسهیل خواهد شد؛
· تحریم تسلیحاتی ایران لغو و با برخی محدودیت ها جایگزین خواهد شد به نحوی که امکان واردات یا صادرات اقلام دفاعی به صورت موردی فراهم خواهد گردید. این محدودیت ها نیز بعد از 5 سال به طور کامل لغو خواهد شد. جمهوری اسلامی ایران صراحتا اعلام کرده است که به سیاست همیشگی خود در خصوص اتخاذ اقدامات لازم جهت حفظ صلح و امنیت در منطقه از جمله در مقابله با تروریسم ادامه خواهد داد؛
· توسعه برنامه دفاعی موشکی کشور که قبلا در قالب ماده 41 از فصل هفتم منشور به شکل الزام آور منع شده بود، به شکل یک محدودیت غیرالزام آور و صرفا در رابطه با موشکهای طراحی شده برای حمل کلاهکهای هسته ای که جمهوری اسلامی ایران هیچگاه به دنبال آن نبوده و نخواهد بود، در یک بازه زمانی معین تعدیل خواهد گردید؛ جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است که به سیاست همیشگی خود در خصوص تحریم تسلیحاتی ادامه خواهد داد؛
· افراد و نهادهایی که به بهانه ارتباط با برنامه هسته ای ایران مورد تحریم قرار گرفته اند از فهرست تحریمی خارج خواهند شد؛ سازوکاری برای حل اختلافات پیش آمده و تشخیص عدم پایبندی عمده برجام توسط هر یک از طرفها و تبعات ناشی از آن ایجاد خواهد شد. ایران و 1+5 امکان بازگشت در صورت عدم اصلاح موارد عدم پایبندی عمده توسط هر یک از طرف هاپس از طی روند پیش بینی شده را خواهند داشت. جمهوری اسلامی ایران صراحتا اعلام کرده است که در صورت اعمال مجدد تحریم های شورای امنیت، اقدامات داطلبانه خود را کلا یا جزئا متوقف خواهد نمود.

7- تحریم های یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپایی:
اتحادیه اروپایی و ایالات متحده، تعهد نموده اند کلیه تحریم های اقتصادی و مالی که به بهانه برنامه هسته ای ایران وضع شده اند را همزمان با اقدامات جمهوری اسلامی ایران در حوزه هسته ای لغو نمایند. بر این اساس تحریم ها و محدودیت های اعمال شده توسط آمریکا و اتحادیه اروپایی در حوزه های زیر در مرحله نخست رفع خواهند شد که در نتیجه آن، از روز اجرای «برجام»، دولت جمهوری اسلامی، بانک مرکزی ایران، سایر موسسات دولتی و اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی می توانند کلیه فعالیتها و عملیات تجاری و اقتصادی زیر را با طرف های تجاری خود انجام دهند:

الف- بخش بانکی، مالی و بیمه:
کلیه اموال و وجوه متعلق به دولت ایران، بانک مرکزی و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی که نزد موسسات مالی خارجی مسدود گردیده، از تاریخ اجرای برجام آزاد و بدون هیچ قید و شرطی می تواند مورد استفاده صاحبان این اموال و وجوه قرار گیرد. دولت جمهوری اسلامی ایران ، بانک مرکزی و سایر موسسات دولتی و می توانند فعالیتهای زیر را انجام دهند:
1- انتشار و فروش اوراق قرضه
2- انتشار و فروش اوراق قرضه ایی که با ضمانت دولت ایران صادر گردیده است
3- دریافت وام های خارجی از موسسات بین المللی از قبیل بانک جهانی و یا سایر بانک های خصوصی
4- تهاتر معاملات دلاری از طریق بانک های غیر آمریکائی
5- دریافت ضمانت های صادراتی از موسسات مربوطه؛ بانکها و موسسات مالی ایرانی می توانند بدون هیچگونه محدودیتی اقدام به معاملات و فعالیت های تجاری زیر با بانک ها و موسسات مالی خارجی نمایند
6- ایجاد روابط کارگزاری
7- استفاده از خدمات پیام رسانی شامل سوئیفت
8- تاسیس نمایندگی، شعبه و یا شرکت های تابعه
9- افتتاح اعتبارات اسناد و بروات اسنادی و صدور ضمانت نامه های بانکی
10- سرمایه گذاری در سهام موسسات مالی و بانکی خارجی و ایجاد مشارکت با آنها
11- فروش و واگذاری سهام به موسسات مالی و بانک های خارجی با توجه به قوانین داخلی
12- نقل و انتقال ارز به داخل و خارج کشور یا به حساب خود بانک
13- خرید و فروش اوراق قرضه بین المللی یا سایر اوراق تجاری بین المللی به حساب خود یا به حساب مشتریان بانک ها
14- دریافت وام ها و تسهیلات اعتباری خارجی
15- انجام سایر عملیات مالی و بانکی و عملیات مرتبط بانکی با هر یک از موارد فوق

ب- معاملات بیمه ای
1- انعقاد انواع قراردادهای بیمه و بیمه های اتکائی به حساب خود و یا به حساب مشتریان خود
2- فروش و واگذاری سهام خود به موسسات بین المللی بیمه ای با توجه به قوانین داخلی
3- سرمایه گذاری در سهام موسسات بین المللی بیمه ای و ایجاد مشارکت با آنها
4- سایر عملیات بیمه ای مرتبط با هر یک از موارد فوق

ج- بخش نفت، گاز و پتروشیمی
1- فروش، صادرات، سوآپ و حمل نفت خام، محصولات نفتی، گاز طبیعی و محصولات پتروشیمی
2- خرید، تامین و حمل تجهیزات عمده وکلیدی، تکنولوژی، کمکهای فنی ، آموزش مورد نیاز بخش نفت ، گاز و پتروشیمی شامل اکتشاف، تولید و پالایش نفت و گاز طبیعی یا مایع
3- دریافت وام و تسهیلات اعتباری جهت تامین وجوه مورد نیاز این بخش
4- سرمایه گذاری و مشارکت توسط افراد و اشخاص حقوقی ایرانی در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی

د- بخش کشتیرانی ، کشتی سازی و حمل و نقل دریایی
1- خرید یا فروش کشتی و سایر وسایل حمل و نقل دریایی
2- خرید و فروش لوازم یدکی و تجهیزات کشتی ها و سایر وسایل حمل و نقل دریایی
3- خرید و فروش، حمل تجهیزات کلیدی و تکنولوژی برای تعمیر و نگهداری ،طراحی و ساخت کشتی و سایر وسایل حمل و نقل دریایی 
4- تعمیر و نگهداری یا بازسازی کشتی و سایر وسایل حمل و نقل دریایی
5- هر گونه عملیات مربوطه به طراحی و ساخت کشتی های باری یا تانکرهای نفتی
6- تامین کشتی جهت ذخیره سازی یا انتقال نفت خام ، مشتقات نفتی، گاز یا مشتقات آن، محصولات پتروشیمی
7- ارائه کلیه خدمات مرتبط با ثبت پرچم، تعیین وضعیت (Classification) ، تعیین مشخصات فنی، ثبت و شماره شناسائی در رابطه با تانکرهای نفتی و کشتی های باری
8- ارائه خدمات سوخت رسانی، تدارکات و یا هرگونه خدمات بندری دیگر مربوط به کشتی های تحت مالکیت یا تجاری که حامل کالاهای غیر تحریمی می باشند
9- از تاریخ اجرای «برجام» کلیه عملیات مربوط به بازرسی، توقیف یا انهدام کالاهای غیرتحریمی متوقف خواهد شد.

ه- تجارت طلا ، فلزات گرانبها
1- تجارت و حمل و نقل طلا و فلزات گرانبها
2- سایر خدمات از قبیل حمل و نقل، خدمات امنیتی و غیره
3- دریافت تسهیلات جهت انجام معاملات مربوطه

و- فلزات
تجارت (واردات و صادرات)، حمل و نقل کلیه فلزات از جمله گرافیت و فلزات خام یا نیمه ساخته

ز- نرم افزار
تجارت (واردات و صادرات) مستقیم و یا غیرمستقیم نرم افزار و به روز رسانی نرم افزارهای یکپارچه سازی فرآیندهای صنعتی

ح- آزادسازی منابع مالی و دارائی های اشخاص تحریم شده ایرانی
حدود 800 شخص حقیقی و حقوقی ایرانی که به بهانه همکاری یا ارتباط با برنامه هسته ای ایران توسط شورای امنیت، آمریکا یا اتحادیه اروپایی تحت تحریم قرار گرفته اند، از فهرست های مربوطه خارج و منابع مالی و دارائی های آنها آزاد خواهد شد.

و- تحریم های لغو شده غیر مرتبط با برنامه هسته ای
در کنار لغو تحریم های مرتبط هسته ای، سه دسته از تحریم ها که ارتباط مستقیم با موضوع هسته ای ایران نداشته و از سال ها قبل تحت عناوین دیگر تحمیل شده اند، نیز از میان برداشته خواهند شد:

- رفع تحریم هواپیمایی
با لغو ممنوعیت خرید و اجاره هواپیماهای مسافربری از طریق صدور مجوزهای لازم توسط آمریکا، امکان خریداری هواپیماهای مسافری آمریکایی و اروپایی و نوسازی ناوگان هوایی ایران و ارتقای ایمنی و کارآمدی صنعت هوانوردی کشور فراهم خواهد شد. خاطر نشان می شود تحریم خرید هواپیمای تجاری یکی از مصادیق تحریم های غیرعادلانه علیه جمهوری اسلامی ایران طی سه دهه گذشته بوده است.

- رفع ممنوعیت همکاری شرکت های وابسته شرکت های آمریکایی با ایران
بر اساس تفاهم صورت گرفته طبق برجام، شرکت های خارجی تابعه شرکت های آمریکایی بر اساس مجوز کلی صادره از سوی دولت آمریکا مجاز به همکاری با ایران در زمینه های مختلف اقتصادی خواهند شد. البته منع کلی مراوده اقتصادی بین اتباع ایرانی و آمریکایی کماکان باقی خواهد ماند.
- صدور مجوز صادرات فرش و برخی اقلام غذایی شامل پسته وخاویار از ایران به آمریکا
بر اساس تفاهم صورت گرفته طبق برجام، امکان صدور برخی اقلام شامل فرش، پسته و خاویار از ایران به آمریکا فراهم خواهد شد. لازم به ذکر است صادرات این اقلام به آمریکا که در سال 2000 آزاد شده بود در سال 2010 ممنوع گردید.
- همچنین ایالات متحده و اتحادیه اروپایی تعهد داده اند که از اعمال مجدد تحریم ها که به منزله نقض تعهدات آنها در برجام تلقی خواهد شد، خودداری نمایند. علاوه بر این، آمریکا کلیه تحریم هایی که در سطوح ایالتی مانع از ایفای تعهدات آمریکا در رفع تحریم ها شود را به نحو مقتضی رفع نماید.

8- همزمانی و تناظر اقدامات متقابل ایران و گروه 1+5
بر اساس تفاهم صورت گرفته،
- ابتدا شورای امنیت اقدام به صدور قطعنامه جدید برای تایید برجام و لغو قطعنامه های قبلی می نماید.
- سپس اتحادیه اروپایی و آمریکا تصمیمات توافق شده برای لغو تحریم های مالی و اقتصادی مرتبط با هسته ای را اتخاذ خواهند نمود.
- متعاقبا ایران اقدامات لازم برای اجرای تعهدات خود وفق برجام را آغاز می نماید.
- اتحادیه اروپایی و آمریکا نیز تمهیدات لازم برای اجرایی تعهداتشان و تدوین دستورالعمل ها و آیین نامه های اجرایی لازم و توجیه مراجع ذیربط دولتی و موسسات و بنگاه های اقتصادی اتخاذ خواهند نمود.
- این اقدامات متناظر به نحوی انجام خواهد شد که در "روز اجرای توافق" همزمان با تایید اقدامات ایران توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی، اجرای کلیه تحریم های مقرر شده متوقف خواهد شد.

برچسب ها : ,
تغییر رنگ تربت کربلا در روز عاشورا

 تغییر رنگ تربت کربلا در روز عاشورا

تربت امام حسین (ع) در موره آستان مقدس حسینی از رنگ طبیعی به رنگ قرمز تغییر رنگ می دهد که این اتفاق 

همزمان با روز عاشورا به وقوع می پیوندد

تصاویر نمایش داده شده این اتفاق بزرگ را که تغییر رنگ تربت پاک قبر امام حسین (ع) است را به صورت اینترنتی به 

تصویر کشیده است که از رنگ طبیعی به رنگ قرمز تغییر می باید و این اتفاق عظیم در ساعت ۱۰:۱۵ روز عاشورا 

اتفاق می افتد

و این اتفاق بزرگ مؤکدا در روایات آمده است که از ام سلمه روایت شده است

حافظ الطبرانی در کتاب (المعجم الکبیر) از ام سلمه نقل کرده است:

امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در دستان پیامبر مشغول بازی بودند که جبرییل نازل می شود و به پیامبر می 

فرماید “ای محمد امت تو بعد از تو پسرانت را می کشند” هنگامی که حسین در دستان پیامبر بود، پیامبر گریست و 

حسین را در آغوش کشید و سپس فرمود: “این خاک امانت نزد شما باشد”

و پیامبر فرمود “نفرین باد بر غم و اندوه”

و پیامبر به ام سلمه فرمود: “ای ام سلمه زمانی که این خاک همانند خون شد بدان پسرم (امام حسین (ع)) را به 

شهادت رسانده اند.”

و سپس ام سلمه آن تربت را در شیشه ای قرار داد. و هر روز به آن نگاه می کرد و در یکی از روزها رنگ خاک تغییر 

کرد و این تحولی بس عظیم بود.

 

 


برچسب ها : ,
نیزه شکسته‌های روز عاشورا در کربلا کشف شد

  رئیس ستاد بازسازی عتبات گفت: در کف‌العباس در عمق هفت تا هشت متری در حفاری به فلزات اکسیده (تجمعی از فلزات اکسیده در خاک) رسیدیم که بدون شک همان نیزه ‌شکسته‌های بوده است. اینجا صحنه‌های کربلا کاملاً برای ما مجسم است.                                                                                                        به گزارش پارس به نقل از تسنیم، کسانی که توفیق تشرف‌های متعدد به عتبات عالیات را دارند، شاهد تغییرات محسوس و قابل توجهی در حرم‌های شریف بوده‌اند و در طی زیارت قدر مسلم مهندسان، معماران، کاشی کاران، هنرمندان و ... زیادی را مشغول کار مشاهده کرده‌اند.

معمولاً هنگام مشاهده افرادی که توفیق خدمت به حرم‌های شریف ائمه(ع) را یافته‌اند، این سؤال به ذهن مردم می‌آید که طی این خدمت آیا شاهد عنایات خاصی از سوی ائمه(ع) بوده‌اند و یا خاطره ویژه‌ای از این خدمت دارند یا خیر.

ما هم کنجکاو دریافت پاسخ این پرسش بودیم، بر همین اساس مصاحبه با حسن پلارک، رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات را به دریافت این پرسش اختصاص داده از وی خواستیم از خاطره‌های خاصی که این مدت مشاهده کرده، برای ما تعریف کنند.

پلارک با اشاره به اینکه نمی‌خواهد در این خصوص از عنایت‌های خاص به افراد سخن بگوید، گفت: دکتر ساحلی، استاد دانشگاه و دارای سه دکتری از کشور آمریکا است. وی در رشته‌های ژئوفیزیک، باستان شناسی و تاریخ تحصیل کرده و برای گمانه‌زنی در کربلا در بحث ژئوفیزیک با ما همکاری دارد و متبرع نیز هست.

کربلا؛ تنهایی جایی در جهان که آب سربالا حرکت می‌کند

ایشان با محاسبات ژئوتکنیک می‌گفت که تنها نکته‌ای از جهان که آب در آن باز می‌گردد و برعکس حرکت می‌کند کربلا است(آب رو به بالا حرکت می‌کند). آب از طرف خیمه‌گاه تا جلوی حرم آقا ابوالفضل‌(ع) می‌آید و از آنجا می‌چرخد و به حالت سرگردان به شدت روبه بالا حرکت می‌کند. چون آب نمی‌خواهد به حرم وارد شده و باعث تخریب حرم شود اگر چه سطح آب در خود حرم بالا است.

دکتر صالحی به ما می گفت که وقتی این حرکت آب را بررسی کردیم دیدیم این حرکت آب طبیعتاً ماسه بادی‌های زیر حرم را با خود می‌برد و شن‌ها را از زیر حرم تخلیه کرده است پس چرا این سازه (حرم امام حسین(ع)) تخریب نمی‌شود و و پایین نمی‌آید؟

تا اینکه در ستاد متوجه شدیم دو سال پیش برای تقویت ستون‌های زیر حرم بتن تزریق شده است. مسئولان این کار می گفتند آن زمان هر قدر بتن تزریق می کردیم می دیدم باز هم نیاز است و پر نمی‌شود تا اینکه 20 برابر حد نیاز بتن تزریق کرد‌یم؛ بعدها متوجه شدیم این بتن‌ها جای ماسه‌بادی‌ها را گرفته و مانع تخریب سازه شده است.

صحنه‌های مجسم کربلا؛ نیزه شکسته‌های روز عاشورا را پیدا کردیم

پلارک خاطره‌ای دیگر برای ما تعریف کرد و گفت: در کف‌العباس در عمق هفت تا هشت متری در حفاری به فلزات اکسیده (تجمعی از فلزات اکسیده در خاک) رسیدیم که بدون شک همان نیزه ‌شکسته‌های بوده است. اینجا صحنه‌های کربلا کاملاً برای ما مجسم است.

در حرم امام حسین(ع) برای ترفیع گنبد ناچار بودیم 200 تن بار برگنبد فعلی اضافه کنیم که طبیعتاً باید ستون‌ها تقویت می‌شد تا این بار را تحمل کنند همزمان با این کار تصمیم گرفتیم ستون‌ها را لاغر کنیم تا فضای اطراف ضریح بیشتر شود. طرح‌های مختلفی برای این مسئله ارائه شد و ما برای اطمینان از موفقیت طرح ها نمونه ستون‌های حرم را ساختیم و همان اندازه وزن بر روی آن گذاشتیم و امتحان کردیم تا در نهایت به طرح فعلی که با تکنیک‌های برتر دنیا طراحی شده است رسیدیم که توسط دو شیعه متعهد ایرانی مدرس در آمریکا (دو برادر پروفسور بنان) ارائه شده بود.

وقتی آب در حرم امام حسین(ع) به مرخصی می‌رود

اما یکی از مشکلات اساسی ما بعد از دو سال مطالعه بالا بودن سطح آب‌های زیرزمینی در حرم امام حسین(ع) بود، یعنی یک متر و نیم از بالای ستون‌های حرم حضرت سیدالشهدا(ع) وقتی حفاری می شد به آب می‌رسیدیم و این مشکل بزرگی برای انجام پروژه بود اما به محض شروع عملیات تا هشت متر حفاری، ذره‌ای با آب بر نخوردیم، انگار آب یکدفعه مرخصی رفته است تا ما کارمان را انجام دهیم و دوباره بازگردد. همین باعث شده زمان‌بندی ساخت هر ستون که شش ماه پیش‌بینی شده بود به سه ماه کاهش پیدا کند چون دیگر آب مزاحمتی برای ما ندارد.

جالب اینکه وقتی چند سال پیش سنگ حرم را عوض می‌کردیم حتی در عمق یک متری هم به آب می‌خوردیم اما اکنون خبری از آب نیست که نیست و این‌ها از معجزاتی است که اکنون در کارمان مشاهده می‌کنیم. البته بچه‌هایی که مخلصانه کار می‌کنند کراماتی را مشاهده می‌کنند و نصیبشان می‌شود.

از رئیس ستاد بازسازی عالیات در مورد آرزوهایش سؤال کردیم پاسخ داد: اتمام صحن حضرت زهرا(س) که اگر همینگونه پیش برود تا یک سال و نیم دیگر آماده است. این صحن از مسجد‌النبی(ص) هم بزرگ‌‌تر است و با ساخت آن حرم امام علی(ع) 20 برابر بزرگ‌تر می‌شود، اتمام صحن حضرت زینب(س) که 180 هزار متر است. شش سال هم برای این طرح زمان دیده شده که سعی می‌کنیم پنج ساله ساخته شود، در کاظمین هم صحن صاحب‌الزمان 70 هزار متر است که با صحن امام رضا(ع) 80 هزار متر می‌شود و سعی می‌کنیم که سه ساله ساخته شود. در سامرا نیز که غریب و مظلوم است شعاع 300 متری اطراف حرم را دیده‌ایم و در حال تملک هستیم و امیدواریم ظرف پنج تا شش سال آینده طرح توسعه سامرا را هم به اتمام برسانیم.

البته من هم یک کارگر و کارمند هستم و وقتی همه این کارها تمام شود به اسم جمهوری اسلامی ایران و مردم خواهد بود چرا که مردم کار کرده‌اند. بسیاری از افرادی که با ما کار می‌کنند علی‌رغم مشکلات مالی یک ریال از ما حقوق نمی‌گیرند. برخی مشکل مالی ندارند و رایگان کار می‌کنند اما عده‌ای مشکل مالی دارند اما باز هم برای اجر و ذخیره آخرت کار می‌کنند.

به خصوص وقتی مردم می‌روند و می‌بینند که کار خوب پیش رفته و اصولی صورت می‌گیرد تمایل پیدا می‌کنند که توسط ستاد بازسازی عتبات عالیات به حرم ها کمک کنند به خصوص ایرانیان مقیم آمریکا و اروپا هم مدام به ما سر می‌زنند.

مثلاً در مناقصه تأمین سنگ صحن حضرت زهرا(س) کنسرسیومی متشکل از چند شرکت برنده شدند. خواست ما، سنگ و اجرای باکیفیت، طرح‌های پیچیده، ستون‌های گرد دارای پایه ستون و بالای ستون و سیستم‌های تهویه از پایین مثل مسجد النبی(ص) بود که آخرین قیمتی که به آن رسیدم 95 میلیارد تومان بود. ما در همه قراردادهای خود این بند را داریم که در صورت پیدا شدن متبرع بخش‌های تبرعی از قرارداد حذف می‌شود.

ظرف حدود 40 روز بعد از اعلام برنده مناقصه شرکت آذرنوش استان مرکزی که بزرگ‌ترین کارخانه سنگ‌بری در ایران است، به صورت متبرعی انجام 60 میلیارد تومان این پروژه را متقبل شد و هزینه این پروژه به 25 میلیارد تومان کاهش یافت.

ما هم به عنوان امانت‌دار مردم از اهل بیت (ع) می‌خواهیم به ما طول عمر بدهند که این امانت‌های مردم را به سرانجام برسانیم و تحویل صاحبانشان بدهیم.

آیا ما ایرانی ها بقیع را بازسازی خواهیم کرد؟

آیا بازسازی بقیع از آرزوهای شما نیست؟ پلارک پاسخ داد: حتی صحبت کردن در این مورد هم سخت است و نفس آدم را بند می‌آورد. این کار از پاداش‌های بزرگ اهل بیت(ع) می‌تواند باشد که البته مطمئن هستم محقق خواهد شد اما قصه بقیع مثل قصه ظهور است که من این دو را از هم منفک نمی‌دانم. ما امیدواریم که ظهور زودتر محقق شود و هر زمان این اتفاق افتاد قصه بقیع حل خواهد شد.

و آیا باز هم ما ایرانی‌‌ها آن را خواهیم ساخت؟ پلارک گفت: تا آقا چه کسی را لایق بداند، ما امیدواریم که قسمت ما ایرانی‌ها و همین بچه‌هایی که عتبات را می سازند، باشد.

تا زمانی که شیعه هست کار ستاد بازسازی ادامه دارد

از رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات سؤال کردیم: آیا وقتی توسعه حرم‌های عتبات تمام شد، کار ستاد پایان می‌یابد و باید تعطیل شود؟

پلارک پاسخ داد: تا شیعه هست ستاد کار دارد و به هر حال یکی از وظایف ستاد جمع‌آوری نذورات است اما این حجم کار را نخواهد داشت. تعمیرات، مرمت، سازماندهی نذورات مردم، نماینده ایرانیان در عتبات بودن و ارائه کمک مشاوره در عتبات ادامه خواهد داشت.

پلارک در پاسخ به این سؤال که آیا از وقتی این سمت را بر عهده گرفته اید انتظارات اطرافیان زیاد نشده است؟ گفت: خیر. تمام توقعاتی که قبلاً مردم از ما داشته اند همچنان باقی است البته اغلب درخواست زیارت دارند که ما آنها را راهنمایی می کنیم به سازمان حج و زیارت. مسئولان هم انتظار دارند تحفه‌های ویژه به آنها بدهیم.

زمانی حتی عکس حرم شش گوشه امام حسین(ع) را نداشتیم اما اکنون!

آخرین حرف‌های پلارک یک توصیه به مردم ایران و همه شیعیان جهان بود. وی گفت: من می خواهم حرفی به مردم و شیعیان بزنم. یک سفره پرکرامت پهن شده است. ما در ایران قریب به 50 سال دسترسی‌مان به حرم های ائمه (ع) کوتاه بوده و آرزوی ما این بود که عکس ضریح امام حسین(ع) را ببینیم یعنی فقط شنیده بودیم که قبر امام حسین(ع) شش گوشه است اما حتی عکس آن را ندیده بودیم. در زمان جنگ بچه های قرارگاه رمضان نفوذی به کربلا رفته بودند و مهری از کربلا آورده بودند این مهر در جنگ غوغا کرده بود و در یگان‌ها می چرخید.

اما امروز اهل بیت به شیعیان و عاشقانشان یک فرصتی داده اند که من فکر می کنم به پاس فداکاری شیعیانشان و زحمات امام و حضرت آقا و خون شهدا این پاداش را به ما داده شده است.

هر کسی به هر طریق که می تواند نباید این فرصت را از دست بدهد. زیارت امام علی(ع)، زیارت امام حسین(ع) و ... شفاعت در روز قیامت است. با توجه به شرایط منطقه معلوم نیست مردم ایران این فرصت را اینگونه همیشه در دسترس داشته باشند. این بزرگواران نه تنها راه را برای زیارت باز کرده اند بلکه حرم و خانه‌شان را در اختیار ما قرار دادند و این افتخار ماست که خانه هایشان را جارو بکشیم و تمیز کنیم. نباید در این کار کوتاهی کنیم و این فرصت را از دست بدهیم.


برچسب ها : ,,,
دسته بندی : امام علی (ع),,
  • بازدید : (84)

 

  •  

اشعار شهادت حضرت علی (ع) و شب قدر 

بیا ای دوست تا باهم بسوزیم

چو شمع محفل ماتم بسوزیم

من و تو سوگوار یک عزیزیم

بیا تا هردو در یک غم بسوزیم

بیا چون شمع و چون پروانه باشیم

به گرد هم بررای هم بسوزیم

بیا با محرمان دمساز گردیم

چرا از طعن نامحرم بسوزیم

چو می خواهی در ان عالم نسوزی

همان بهتر در این عالم بسوزیم

به خورشید محبت ره توان برد

اگر یک صبح چون شبنم بسوزیم

چو می باید بسوزد سینه بگذار

بیاد عترت خاتم بسوزیم

کمال سوختن عشق علی است

مبادا در عزایش کم بسوزیم

نسوزد آفتاب حشر مارا

اگر از داغ او یکدم بسوزیم

(محمد)باز از سوز جگر گفت

بیا ای دوست تا باهم بسوزیم

دست حق حیدر کرار علی

شیر حق حجت دادار علی

مخزن و معدن اسرار علی

سید و سرور و سالار علی

جان به قربان جمالت مولا

کی رسم من به وصالت مولا

چه بگویم که جه ها کرد عدو

آتش کینه به پا کرد عدو

ای خدا شیعه دلش محزون است

از غم عشق علی مجنون است

این همان ماتم عظمی باشد

سحر آخر مولا باشد

میزبان زینب کبری باشد

او نوازش گر بابا باشد

زیر لب زمزمه دارد زینب

که دگر آخر کار است امشب

تا علی گشت برون از خانه

عالمی شد ز غمش غمخانه

شد علی شمع و همه پروانه

خیل مرغان ز پی اش مستانه

می سرودند به صد آه و نوا

مرو امشب تو مسجد مولا

مسجد کوفه پر از غوغا شد

گوئیا روز جزا بر پا شد

سند قتل علی امضاء شد

پر ز اندوه دل زهرا شد

تا که آمد ز شهادت خبرش

بست تکبیر نماز سحرش

حیدر از تیغ جفا شد بیتاب

رفت از هوش میان محراب

رنگ خورشید علی شد مهتاب

چهره اش در یم خون گشت خضاب

ضربه تیغ اگر کاری بود

ذکر مولا به لبش جاری بود

من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست

این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست

این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است

به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست

منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او

پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست

آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است

بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست

لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد

که جهان، آینه در آینه حیران علی ست

کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است

تا بدانیم کلید در این خانه علی ست

از دم صبح ازل نام علی را می خواند

دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست


امام علي (ع) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان

 

امام علي (ع) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان
 

 

حضرت علي (عليه السلام) شخصيتي بزرگ و بي بديل است كه در طول تاريخ همواره مورد مدح و ستايش بزرگان قرار گرفته و حتي كساني كه به امامت علي (عليه السلام) باور ندارند نيز ، او را در نوع خود يگانه و بي نظير مي دانند؛ مطلبي كه پيش رو داريد نمونه اي است از گفتار انديشمندان غير مسلمان درباره علي (عليه السلام) ... :

"جبران خليل جبران" كه از علماي بزرگ مسيحيت، مرد هنر و صاحب ذوق بديعي است لب به ستايش علي گشوده و چنين مي گويد: "به عقيده من علي بن ابيطالب (پس از پيامبر) نخستين مرد از قوم عرب است كه وجودش، همه فضائل كامل بودن را در قوم خويش دميد و آهنگ آن را به گوش مردمي رسانيد كه پيش از آن مانند آن را نشنيده بودند و در بين تاريكي هاي جاهليت از روش روشن او متحير ماندند؛ پس كسي كه طريق علي را پسنديد به فطرت سليم بازگشت و آن كه از باب خصومت وارد شد جاهيلت را ترجيح داد."جبران معتقد بود كه: "دو طايفه شيفته روش علي بودند يكي خردمندان پاكدل و ديگري نيكو سرشتان با ذوق، علي بن ابيطالب شهيد عظمت خويش گشت او از دنيا رفت در حالي كه نماز بر زبانش جاري و دلش از شوق خدا لبريز بود. مردم عرب، حقيقت مقام او را درك نكردند تا گروهي از مردم كشور همسايه آنها (ايران) برخاسته، اين گوهر گرانبها را از سنگ تشخيص داده و او را شناختند."

جبران اضافه مي كند كه : "علي (عليه السلام) مانند پيغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصيرت و بينايي چون پيغمبران، مختص شهر ، بلد ، قوم ، زمان و مكان نبوده و شخصيتي بين المللي داشت."

جبران هميشه نام علي (عليه السلام) را در مجالس خاص و عام به زبان مي آورد ، تعظيم مي كرد و مي گفت علي از جهان رفت در حالي كه هنوز رسالتش را به كمال، تبليغ نكرده بود.

"شبلي شميل" دانشمندي است كه در سال 1335 هجري درگذشت ، وي شاگرد برجسته مكتب داروين بود و نخستين كسي است كه نظريه "قوه" را در شرق منتشر كرد سپس برخلاف مكتب استاد خود كه فردي الهي بود، به انكار مقدسات و جهان ماوراء طبيعت برخاست و تا لحظه مرگ از مكتب ماديگري پيروي نمود.

وي با اصراري كه در انكار توحيد داشت، در برابر شخصيت علي (عليه السلام) سر تعظيم فرود آورده و در مورد او چنين مي گويد: "امام و پيشواي انسان ها علي بن ابيطالب بزرگ بزرگان و يگانه نسخه اي است كه با اصل خود «پيامبر(صلي الله عليه و آله)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنراني نظير او در گذشته و حال نديده است."

"ميخائيل نعيمه" كه از دانشمندان مسيحي است در مقدمه اي كه بر كتاب "صوت العدالة الانسانية" نوشته درباره حضرت علي (عليه السلام) چنين مي گويد: "پهلواني امام (عليه السلام) تنها در ميدان جنگ نبود بلكه او در روشن بيني، پاكدلي، بلاغت، سحر بيان ، اخلاق فاضله ، شور ايمان، بلندي همت ، ياري ستمديدگان و نااميدان، متابعت حق و راستي و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگرچه مدت زيادي از حضور او گذشته، اما هرگاه بخواهيم بنياد زندگي نيكو و سعادتمندي را بگذاريم بايد به روش او رجوع كرده و دستور و نقشه را از او بگيريم.""جرج جرداق" مسيحي، نويسنده معروف لبناني در كتاب "صوت العدالة الانسانية " درباره علي (عليه السلام) چنين مي نويسد: اي دنيا چه مي شد اگر همه نيروهايت را در هم مي فشردي و دوباره شخصيتي مانند علي با آن عقل، قلب، زبان و شمشير نمودار مي كردي؟""كارلايل" فيلسوف انگليسي ، هر گاه به نام علي (عليه السلام) مي رسيد بزرگي علي چنان او را به وجد مي آورد و نيروي عظمت آن حضرت چنان تحريكش مي كرد كه از بحث علمي بيرون مي شد و بي اختيار شروع به مديحه سرايي او مي كرد ، او درباره علي چنين مي گويد: "ما نمي توانيم علي را دوست نداشته باشيم و به وي عشق نورزيم زيرا هر چه خوبي هست كه ما آن را دوست داريم همه در علي جمع است. او جوانمرد شريف و بزرگواري بود كه دلش سرشار از مهر و عطوفت و دليري بود، از بشر شجاع تر، اما شجاعتش آميخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.

پيش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند ، فرمود: اگر زنده ماندم خود مي دانم چه كنم و اگر درگذشتم اختيار با شماست، اگر مي خواهيد او را قصاص كنيد يك ضربه بيشتر به او نزنيد و اگر عفو كنيد به تقوا نزديكتر است."

"لامنس" يك كشيش بلژيكي است كه در زبان عربي و تاريخ عرب مهارت داشت. او درباره علي (عليه السلام) مي گويد: "براي عظمت علي اين بس كه تمام اخبار و تواريخ علمي اسلامي از او سرچشمه مي گيرد. او حافظه و قوه شگفت انگيزي داشت. علماي اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند كه گفتار خود را به علي مستند دارند چه گفتار او حجيت قطعي داشت، او باب مدينه علم بود و با روح كلي پيوستگي تام داشت.""مادام ديالافوا" ، در مقام تعريف حضرت علي (عليه السلام) چنين مي نويسد: "احترام علي (عليه السلام) در نزد شيعه به منتهي درجه است و حقاً هم بايد اين طور باشد زيرا اين مرد بزرگ علاوه بر جنگها و فداكاري هايي كه براي پيشرفت اسلام كرد، در دانش ، فضائل ، عدالت و صفات نيك بي نظير بود و نسلي پاك و مقدس نيز از خود باقي گذارد. فرزندانش نيز از او پيروي كردند و براي پيشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. علي (عليه السلام) كسي است كه در قضاوت به منتها درجه عدالت رفتار مي كرد و در اجراي قوانين الهي اصرار و پافشاري داشت. علي كسي است كه اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود، او كسي است كه تهديد و نويدش قطعي بود. "

"مادام ديالافوا " در ادامه اين بحث مي گويد:" چشمان من گريه كنيد، اشك هاي خود را با آه و ناله من مخلوط نماييد و براي اولاد پيامبر كه مظلومانه شهيد شدند، عزاداري كنيد."

"پطروشفسكي" استاد دانشگاه لنينگراد مي گويد: "علي (عليه السلام) تا سرحد شور و عشق پاي بند دين، صادق و راستگو بود... و مقام صفات اولياءالله در وجودش جمع بود."


آيا حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه خلافت را حق خود نمي دانند

 

 
آيا حضرت علي عليه السلام در نهج البلاغه خلافت را حق خود نمي دانند؟
 

 

 

آیا حضرت علی (ع) درنهجالبلاغه خلافت راحق خود نمی دانند؟

چنين سخني صحيح نمي باشد بلكه ايشان در 10-20 جاي نهج البلاغه، خلافت خود را به قول خدا و سخن پيامبر و خلفاي گذشته استناد مي كنند كه اشاره مي شود:

1-ايشان در خطبه 2 نهج البلاغه بر حق اهل بيت عليهم السلام تاكيد كرده و با اشاره غاصبان قبلي را زير سوال مي برند:> و منها يعني آل النبي عليه الصلاة و السلام

هم موضع سرّه، و لجأ أمره، و عيبة علمه، و موئل حكمه، و كهوف كتبه، و جبال دينه، بهم أقام انحناء ظهره، و أذهب ارتعاد فرائصه

و منها يعني قوما آخرين

زرعوا الفجور، و سقوه الغرور، و حصدوا الثّبور، لا يقاس بآل محمّد صلّي اللّه عليه و آله من هذه الأمّة أحد، و لا يسوّي بهم من جرت نعمتهم عليه أبدا: هم أساس الدّين، و عماد اليقين.

إليهم يفي ء الغالي، و بهم يلحق التّالي. و لهم خصائص حقّ الولاية، و فيهم الوصيّة و الوراثة، الآن إذ رجع الحقّ إلي أهله، و نقل إلي منتقله

آل پيغمبر (ص): «قسمتي از اين خطبه كه اشاره به اهل بيت پيامبر (ص) مي كند» آنها موضع اسرار خدايند و ملجأ فرمانش، ظرف علم اويند و مرجع احكامش، پناهگاه كتابهاي او هستند و كوههاي استوار دين او، به وسيله آنان خميدگي پشت دين راست نمود و لرزش هاي وجود آن را از ميان برد. آل محمد اساس دينند:

«قسمت ديگري از خطبه كه اشاره به جمعيت ديگري است» (جمعيتي از دشمنان اسلام).

بذر فجور را افشاندند، و با آب غرور و فريب آن را آبياري كردند، و محصول آن را كه جز بدبختي و نابودي نبود درويدند: احدي از اين امت را با آل محمد (ص) مقايسه نتوان كرد (19.) آنان كه ريزه خوار خوان نعمت آل محمدند با آنها برابر نخواهند بود. آنها اساس دينند و اركان يقين (20.). غلو كننده بايد به سوي آنان بازگردد، و عقب مانده بايد به آنان ملحق شود. ويژگيهاي ولايت و حكومت از آن آنها است، و وصيت پيغمبر (ص) و وراثت او در ميان آنان هم اكنون حق به اهلش برگشته و دوباره به جائي كه از آنجا منتقل شده بود باز گرديده است.

2- در خطبه سوم با صراحت خلفاي قبل از خود را به باد انتقاد گرفته و همه آنها را غاصب مي داند و از مخالفان دوران حكومت خود هم انتقاد مي نمايد:

« أما و اللّه لقد تقمّصهافلان و إنّه ليعلم أنّ محلّي منها محلّ القطب من الرّحا. ينحدر عنّي السّيل، و لا يرقي إليّ الطّير، فسدلت دونها ثوبا، و طويت عنها كشحا. و طفقت أرتئي بين أن أصول بيد جذّاء، أو أصبر علي طخية عمياء، يهرم فيها الكبير، و يشيب فيها الصّغير، و يكدح فيها مؤمن حتّي يلقي ربّه

ترجيح الصبر

فرأيت أنّ الصّبر علي هاتا أحجي، فصبرت و في العين قذي، و في الخلق شجا، أري تراثي نهبا، حتّي مضي الأوّل لسبيله، فأدلي بها إلي فلان بعده. ثم تمثل بقول الأعشي:

شتّان ما يومي علي كورها و يوم حيّان أخي جابر

فيا عجبا بينا هو يستقيلها في حياته إذ عقدها لآخر بعد وفاته- لشدّ ما تشطّرا ضرعيها- فصيّرها في حوزة خشناء يغلظ كلمها، و يخشن مسّها، و يكثر العثار فيها، و الاعتذار منها، فصاحبها كراكب الصّعبةإن أشنق لها خرم، و إن أسلس لها تقحّم، قمني النّاس- لعمر اللّه- بخبط و شماس، و تلوّن و اعتراض، فصبرت علي طول المدّة، و شدّة المحنة، حتّي إذا مضي لسبيله جعلها في جماعة زعم أنّي أحدهم، فيا للّه و للشّوري متي اعترض الرّيب فيّ مع الأوّل منهم، حتّي صرت أقرن إلي هذه النّظائر لكنّي أسففت إذ أسفّوا، و طرت إذ طاروا، فصغا رجل منهم لضغنه، و مال الآخر لصهره، مع هن و هن، إلي أن قام ثالث القوم نافجا حضنيه، بين نثيله و معتلفه، و قام معه بنو أبيه يخضمون مال اللّه خضمة الإبل نبتة الرّبيع، إلي أن انتكث عليه فتله، و أجهز عليه عمله، و كبت به بطنته

مبايعة علي

فما راعني إلّا و النّاس كعرف الضّبع إليّ، ينثالون عليّ من كلّ جانب، حتّي لقد وطي ء الحسنان، و شقّ عطفاي، مجتمعين حولي كربيضة الغنم. فلمّا نهضت بالأمر نكثت طائفة، و مرقت أخري، و قسط آخرون: كأنّهم لم يسمعوا اللّه سبحانه يقول: «تلك الدّار الآخرة نجعلها للّذين لا يريدون علوّا في الأرض و لا فسادا، و العاقبة للمتّقين» بلي و اللّه لقد سمعوها و وعوها، و لكنّهم حليت الدّنيا في أعينهم، وراقهم زبرجها أما و الّذي فلق الحبّة، و برأ النّسمة، لو لا حضور الحاضر، و قيام الحجّة بوجود النّاصر، و ما أخذ اللّه علي العلماء ألّا يقارّوا علي كظّة ظالم، و لا سغب مظلوم، لألقيت حبلها علي غاربها، و لسقيت آخرها بكأس أوّلها، و لألفيتم دنياكم هذه أزهد عندي من عفطة عنز

به خدا سوگند، او (ابو بكر) رداي خلافت را بر تن كرد، در حالي كه خوب مي- دانست، من در گردش حكومت اسلامي هم چون محور سنگهاي آسيايم (كه بدون آن آسيا نمي چرخد). (او مي دانست) سيلها و چشمه هاي (علم و فضيلت) از دامن كوهسار وجودم جاري است و مرغان (دور پرواز انديشه ها) به افكار بلند من راه نتوانند يافت پس من رداي خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن در پيچيدم (و كنار گرفتم) در حالي كه در اين انديشه فرو رفته بودم كه: با دست تنها (با بي ياوري) به پا خيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پر خفقان و ظلمتي كه پديد آورده اند صبر كنم محيطي كه: پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگي به رنج وا مي دارد. (عاقبت) ديدم بردباري و صبر به عقل و خرد نزديكتر است، لذا شكيبائي ورزيدم، ولي به كسي مي ماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلويش را گرفته، با چشم خود مي ديدم، ميراثم را به غارت مي برند. تا اين كه اولي به راه خود رفت (و مرگ دامنش را گرفت) بعد از خودش خلافت را به پسر خطاب سپرد، (در اينجا امام به قول اعشي شاعر متمثل شد كه مضمونش اين است):

كه بس فرق است تا ديروزم امروز كنون مغموم و دي شادان و پيروز

شگفتا او كه در حيات خود، از مردم مي خواست عذرش را بپذيرند (و با وجود من) وي را از خلافت معذور دارند خود هنگام مرگ عروس خلافت را براي ديگري كابين بست او چه عجيب هر دو از خلافت به نوبت بهره گيري كردند (خلاصه) آن را در اختيار كسي قرار داد، كه جوي از خشونت سختگيري، اشتباه و پوزش طلبي بود رئيس خلافت به شتر سواري سركش مي ماند، كه اگر مهار را محكم كشد، پرده هاي بيني شتر پاره شود، و اگر آزاد گزارد در پرتگاه سقوط مي كند.

به خدا سوگند مردم در ناراحتي و رنج عجيبي گرفتار آمده بودند، و من در اين مدت طولاني، با محنت و عذاب، چاره اي جز شكيبايي نداشتم. سرانجام روزگار او (عمر) هم سپري شد، و آن (خلافت) را در گروهي به شورا گذاشت، به پندارش، مرا نيز از آنها محسوب داشت پناه به خدا ز اين شورا (راستي) كدام زمان بود كه مرا با نخستين فرد آنان مقايسه كنند كه اكنون كار من بجايي رسد كه مرا همسنگ اينان (اعضاي شورا) قرار دهند لكن باز هم كوتاه آمدم و با آنان هم آهنگي ورزيدم (و طبق مصالح مسلمين) در شوراي آنها حضور يافتم بعضي از آنان بخاطر كينه اش از من روي برتافت، و ديگري خويشاوندي را (بر حقيقت) مقدم داشت ، اعراض آن يكي هم جهاتي داشت، كه ذكر آن خوشايند نيست. بالاخره سومي به پا خاست او همانند شتر پر خور و شكم برآمده همي جز، جمع آوري و خوردن بيت المال نداشت بسته گان پدريش بهمكاريش برخاستند، آنها همچون شتران گرسنه اي كه بهاران به علف زار بيفتند، و با ولع عجيبي گياهان را ببلعند، براي خوردن اموال خدا دست از آستين برآوردند، اما عاقبت يافته هايش (براي استحكام خلافت) پنبه شد، و كردار ناشايستش كارش را تباه ساخت و سر انجام شكم خوارگي و ثروت اندوزي، براي ابد نابودش ساخت ازدحام فراواني كه همچون يالهاي كفتار بود مرا به قبول خلافت وا داشت، آنان از هر طرف مرا احاطه كردند، چيزي نمانده بود كه دو نور چشمم، دو يادگار پيغمبر حسن و حسين زير پا له شوند، آن چنان جمعيت به پهلوهايم فشار آورد كه سخت مرا بسخت مرا برنج انداخت و ردايم از دو جانب پاره شد مردم همانند گوسفنداني (گرگ زده كه دور تا دور چوپان جمع شوند) مرا در ميان گرفتند، اما هنگامي كه به پا خاستم و زمام خلافت را به دست گرفتم، جمعي پيمان خود را شكستند، گروهي (به بهانه هاي واهي) سر از اطاعتم باز زدند و از دين بيرون رفتند و دسته اي ديگر براي رياست و مقام از اطاعت حق سر پيچيدند (و جنگ صفين را براه انداختند) گويا نشنيده بودند كه خداوند مي فرمايد: «سرزمين آخرت را براي كساني برگزيده ايم كه خواهان فساد در روي زمين و سركشي نباشد، عاقبت نيك، از آن پرهيز كاران است» (سوره قصص: 83) چرا خوب شنيده بودند و خوب آن را حفظ داشتند، ولي زرق برق دنيا چشمشان را خيره كرده و جواهراتش آنها را فريفته بود

آگاه باشيد بخدا سوگند، خدائي كه دانه را شكافت، و انسان را آفريد، اگر نه اين بود كه جمعيت بسياري گرداگردم را گرفته، و به ياريم قيام كرده اند، و از اين جهت حجت تمام شده است، و اگر نبود عهد و مسئوليتي كه خداوند از علماء و دانشمندان (هر جامعه) گرفته كه در برابر شكمخواري ستمگران و گرسنگي ستمديدگان سكوت نكنند، من مهار شتر خلافت را رها مي ساختم و از آن صرف نظر مي نمودم و آخر آن را با جام آغازش سيراب مي كردم (آن وقت) خوب مي فهميديد كه دنياي شما (با همه زينتهايش) در نظر من بي ارزش تر از آبي است كه از بيني گوسفندي بيرون آيد.

3- در خطبه ششم بر غصب شدن حقشان پس از رسول الله صلي الله عليه و آله تا روز حكومت خود تاكيد مي نمايند:

فو اللّه ما زلت مدفوعا عن حقّي، مستأثرا عليّ، منذ قبض اللّه نبيّه صلّي اللّه عليه و سلّم حتّي يوم النّاس هذا.

به خدا سوگند از هنگام مرگ پيغمبر (ص) تا هم اكنون از حق خويشتن محروم مانده ام، و ديگران را به ناحق بر من مقدم داشته اند.

4- ايشان در خطبه 73 خود را از همه براي حكومت شايسته تر دانسته و حكومت را حق خود مي داند.

لقد علمتم أنّي أحقّ النّاس بها من غيري، و و اللّه لأسلمنّ ما سلمت أمور المسلمين، و لم يكن فيها جور إلّا عليّ خاصّة، التماسا لأجر ذلك و فضله، و زهدا فيما تنافستموه من زخرفه و زبرجه

خوب مي دانيد كه من از همه كس به خلافت شايسته ترم، و به خدا سوگند تا هنگامي كه اوضاع مسلمين روبراه باشد و در هم نريزد، و به غير از من به ديگري ستم نشود همچنان خاموش خواهم بود. و اين كار را به خاطر آن انجام مي دهم كه اجر و پاداش برم، و از زر و زيورهائي كه شما بسوي آن مي دويد پارسائي ورزيده باشم.

5- در خطبه 150 مي فرمايد: چون پيامبر صلي الله عليه و آله رفت گروهي به عقب برگشته و از اهل بيت او كناره گرفتند.

في الضلال

منها: و طال الأمد بهم ليستكملوا الخزي، و يستوجبوا الغير ، حتّي إذا اخلولق الأجل ، و استراح قوم إلي الفتن، و أشالوا عن لقاح حربهم، لم يمنّعوا علي اللّه بالصّبر، و لم يستعظموا بذل أنفسهم في الحقّ، حتّي إذا وافق وارد القضاء انقطاع مدّة البلاء، حملوا بصائرهم علي أسيافهم ، و دانوا لربّهم بأمر واعظهم، حتّي إذا قبض اللّه رسوله صلّي اللّه عليه و آله، رجع قوم علي الأعقاب، و غالتهم السّبل، و اتّكلوا علي الولائج ، و وصلوا غير الرّحم، و هجروا السّبب الّذي أمروا بمودّته، و نقلوا البناء عن رصّ أساسه، فبنوه في غير موضعه. معادن كلّ خطيئة، و أبواب كلّ ضارب في غمرة. قد ماروا في الحيرة، و ذهلوا في السّكرة، علي سنّة من آل فرعون: من منقطع إلي الدّنيا راكن، أو مفارق للدّين مباين.

قسمت ديگري از اين خطبه در باره دشمنان گمراه پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، و گروهي ضعيف الايمان، و مسلمانان راستين.

(گروه اول) مدت هاي طولاني به آنها مهلت داده شد تا رسوائي را به سر حد نهائي برسانند و مستحق دگرگوني (نعمتهاي خدا) گردند، تا اجل آنها به سر رسيد. گروهي (از ضعيف الايمانها) به خاطر راحتي به اين فتنه ها پيوستند، و دست از مبارزه در راه حق كشيدند (اما مسلمانان راستين مقاومت لازم بخرج دادند) و بر خداوند در صبر و استقامتشان منتي نگذاردند، و جانبازي در راه حق را بزرك نشمردند، تا آنكه فرمان خدا آزمايش را به سر آورد (اين گروه مبارز) آگاهي و بينائي خويش را بر شمشيرهاي خود حمل كردند و به امر واعظ و پند دهنده خود (پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلم) بپرستش پروردگار خويش پرداختند.

تا آن كه خداوند پيامبرش را به سوي خويش فرا خواند. گروهي به قهقرا برگشتند و اختلاف و پراكندگي آنها را هلاك ساخت و تكيه بر غير خدا كردند و با غير خويشاوندان (اهل بيت پيامبر) پيوند بر قرار نمودند، و از وسيله اي كه فرمان داشتند به آن مودت ورزند كناره گرفتند، و بناء و اساس (ولايت) و رهبري جامعه ي اسلامي را از محل خويش برداشته در غير آن نصب كردند. (اينان) معادن تمام خطاهايند و درهاي همه گمراهان و عقيده مندان باطلند، آن ها در حيرت و سرگرداني غوطه ور شدند و در مستي و ناداني، ديوانه وار بر روش «آل فرعون» فرو رفتند: گروهي تنها به دنيا پرداختند و بآن تكيه كردند و يا آشكارا از دين جدا گشتند.

6- در نامه ?? نهج البلاغه خلفاي قبل از خود را اشراري معرفي كرده كه به هواي نفس عمل مي كردند:

فإن هذا الدين قد كان أسيرا في أيدي الأشرار يعمل فيه بالهوي و تطلب به الدنيا

بدرستي كه اين دين در دست هاي بدان اسير بود كه در او به مراد [نفس ] عمل مي كردند ، و به آن دنيا [را] طلب مي كردند.

در مقابل اينها به برخي از خطبه ها براي سخن باطل خود استدلال كرده اند كه آنها را مورد برسي قرار مي دهيم.

1. خطبه 228 نهج البلاغه:

لِلَّهِ بِلَاد فُلَانٍ (بلاء فلان) فَقَدْ قَوَّمَ الْأَوَدَ وَدَاوَي الْعَمَدَ وَأَقَامَ السُّنَّةَ وَخَلَّفَ الْفِتْنَةَ. ذَهَبَ نَقِيَّ الثَّوْبِ قَلِيلَ الْعَيْبِ أَصَابَ خَيْرَهَا وَسَبَقَ شَرَّهَا أَدَّي إِلَي اللَّهِ طَاعَتَهُ وَاتَّقَاهُ بِحَقِّهِ. رَحَلَ وَتَرَكَهُمْ فِي طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ لَا يَهْتَدِي فِيهَا الضَّالُّ وَلَا يَسْتَيْقِنُ الْمُهْتَدِي.[1]

خدا شهرهاي فلان را بركت دهد و نگاه دارد كه (خدا او را در آنچه آزمايش كرد پاداش خير دهد كه) كجي ها را راست، و بيماري ها را درمان، و سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله را به پاداشت، و فتنه ها را پشت سر گذاشت.

با دامن پاك، و عيبي اندك، درگذشت، به نيكي هاي دنيا رسيده و از بدي هاي آن رهايي يافت، وظائف خود نسبت به پروردگارش را انجام داد، و چنانكه بايد از كيفر الهي مي ترسيد.

خود رفت و مردم را پراكنده بر جاي گذاشت، كه نه گمراه، راه خويش شناخت، و نه هدايت شده به يقين رسيد.

گفته اند حضرت علي عليه السلام در اين خطبه، عمر يا ابوبكر را به بهترين وجه ممكن ستوده است، پس ايشان او را مستحق خلافت مي دانسته اند و بيعت ايشان از روي رضايت بوده.

ابن أبي الحديد مي گويد:

إذا اعترف أمير المؤمنين بأنه أقام السنة، وذهب نقي الثوب، قليل العيب، وأنه أدي إلي الله طاعته، واتقاه بحقه، فهذا غاية ما يكون من المدح.[2]

اگر اميرمؤمنان اعتراف كند كه (عمر) سنت را اقامه نموده و با دامني پاك و كمترين عيب از دنيا رفته و عبادت پروردگار را انجام داده و پرهيزگارترين بوده، پس اين نهايت مدح و ستايش است.

محمد عبده نيز در اين كه مقصود از «فلان» كيست، گفته:

أي عمر علي الارجح.[3]

منظور از «فلان» در اينجا به احتمال قوي عمر است.

نقد و بررسي:

1- آنچه در نهج البلاغه آمده كلمه «فلان» است

اما اين كه مقصود از اين «فلان» چه كسي است، از خود نهج البلاغه استفاده نمي شود. شارحان نهج البلاغه نيز در اين باره ديدگاه هاي متفاوتي دارند، در هر صورت چهار احتمال و نظريه در توجيه و تفسير اين كلمه وجود دارد:

1. منظور عمر باشد؛

2. كنايه از عثمان و مذمت او باشد؛

4. مقصود برخي از ياران آن حضرت باشد؛

3. اشاره به عمر و از باب تقيه باشد.

2- منظور از «فلان» عمر يا ابوبكر نمي باشد:

اهل سنت و به ويژه ابن أبي الحديد معتزلي معتقد است كه مقصود از آن خليفه دوم عمر بن خطاب است.

بدون شك گفتار شخصي همچون ابن أبي الحديد و محمد عبده كه هر دو از دانشمندان سني مذهب هستند، براي ما ارزش نداشته و چيزي را ثابت نمي كند؛ بويژه كه همين روايت در كتاب هاي اهل سنت از زبان اشخاصي همچون مغيرة بن شعبه نقل شده است.

طبيعي است كه آن دو با توجه به رسوبات ذهني و اعتقادات از پيش پذيرفته شده اي كه دارند، كلمه «فلان» را به عمر بن خطاب تفسير نمايند.

اهل سنت اگر بخواهند ثابت كنند كه اين جملات را امير مؤمنان عليه السلام در باره خليفه دوم گفته است، بايد سه مقدمه را ثابت نمايند:

1. گوينده اين سخنان امير مؤمنان است؛

2. مقصود از كلمه فلان، عمر است؛

3. هدف امام عليه السلام، مدح عمر بوده است.

در حالي كه هيچ يك از آن ها دليلي جز سخن ابن أبي الحديد ندارند كه آن هم نمي تواند شيعه و حتي اهل سنت را قانع نمايد.

نقد ديدگاه ابن أبي الحديد:

ابن أبي الحديد در شرح اين خطبه مي نويسد:

وقد وجدت النسخة التي بخط الرضي أبي الحسن جامع نهج البلاغة وتحت فلان عمر، حدثني بذلك فخار بن معد الموسوي الأودي الشاعر، وسألت عنه النقيب أبا جعفر يحيي بن أبي زيد العلوي، فقال لي: هو عمر، فقلت له: أيثني عليه أمير المؤمنين رضي الله عنه هذا الثناء؟ فقال: نعم... فإذا اعترف أمير المؤمنين بأنه أقام السنة، وذهب نقي الثوب، قليل العيب، وأنه أدي إلي الله طاعته، واتقاه بحقه، فهذا غاية ما يكون من المدح.

نسخه اي به خط سيد رضي، گرد آورنده نهج البلاغه ديده شده كه زير كلمه «فلان» عمر، نوشته شده است.

اين مطلب را براي من فخار بن معد الموسوي شاعر نقل كرده است. از ابوجعفر نقيب در اين باره پرسيدم، گفت: مقصود عمر است. گفتم: آيا اميرمؤمنان كه خداوند از او راضي باد، عمر را چنين مي ستايد. گفت: بلي.

هنگامي كه اميرمؤمنان اعتراف كند كه عمر سنّت پيامبر را به پا داشت، و با دامن پاك، و عيبي اندك، درگذشت،وظائف خود نسبت به پروردگارش را انجام داد و تقواي الهي را رعايت كرد، اين بالاترين درجه مدح و ستايش است.

الف: ابن أبي الحديد با زيركي تمام، در آغاز كلام خود چنين وانمود مي كند كه هر خواننده اي در لحظه اول يقين مي كند كه خود او در نسخه اي به قلم سيد رضي ديده كه او نام عمر را در كنار كلمه «فلان» نوشته است. و اگر كسي جمله دوم را نخواند گمان مي كند كه عبارت چنين است «وَجَدتُ» يعني خودم ديدم؛ اما هنگامي كه خوب دقت شود مي گويد «وُجِدَت» چنين نسخه اي ديده شده است.

ب: سيد رضي(ره) نظرات خود را داخل سطر به عنوان توضيح نظر امام مي نويسد نه آن كه زير سطر بنويسد.

اگر كسي با نسخه هاي خطي آشنايي داشته باشد مي داند كه معمولا چنين اضافاتي از جانب كساني صورت مي گيرد كه نسخه اي در اختيارشان بوده است و در باره نسخه نهج البلاغه، كسي كه نسخه در اختيارش بوده تصور كرده است كه مقصود از «فلان» عمر بن خطاب است و لذا ذيل آن نوشته است عمر؛ پس انتساب چنين مطلبي به مؤلف، نيازمند دليل قطعي است.

3- اگر منظور عمر باشد هم علت گفتن اين سخن مشخص نيست زيرا شايد از روي تقيه يا كنايه به شخص ديگري مانند عثمان باشد، كه بررسي آن خواهد آمد.

4- اين سخن امام با سخنان ديگر ايشان درباره خلفا منافات دارد كه به چند مورد اشاره مي كنيم:

الف) مسلم نيشابوري در صحيح خود، نظر حقيقي اميرمؤمنان عليه السلام را در باره خليفه اول و دوم بيان كرده است. عمر به اميرالمومنين عليه السلام و عباس عموي پيامبر صلي الله عليه و آله مي گويد:

ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا.[4]

پس از مرگ ابوبكر، من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم، شما دو نفر مرا خائن، دروغگو حليه گر و گناهكار خوانديد.

ب) عبد الرزاق صنعاني نيز با سند صحيح از خليفه دوم نقل كرده است كه به عباس و امير مؤمنان عليه السلام گفت كه شما مرا ستمگر و فاجر مي دانيد:

ثم وليتها بعد أبي بكر سنتين من إمارتي فعملت فيها بما عمل رسول الله (ص) وأبو بكر وأنتما تزعمان أني فيها ظالم فاجر... .[5]

من پس از ابوبكر دو سال حكومت كردم و روش رسول و ابوبكر را ادامه دادم؛ اما شما دو نفر مرا ستمگر و فاجر مي دانستيد.

ج) امير المؤمنين عليه السلام، دوست نداشت چهره عمر را ببيند:

بخاري و مسلم نقل كرده اند كه علي (عليه السلام) پس از شهادت حضرت زهرا (عليها السلام) كسي را نزد ابوبكر فرستاد و او را به حضور طلبيد و سفارش نمود كه عمر را همراه خودش نياورد؛ چون آن حضرت دوست نداشت چهره خليفه دوم را ببيند:

«فَأَرْسَلَ إِلَي أَبِي بَكْر أَنِ ائْتِنَا، وَلاَ يَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَكَ، كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ».[6]

د) امير المؤمنين (ع) خليفه دوم را خشن، داراي اشتباهات فراوان و... مي داند:

در خطبه شقشقيه نسبت به خليفه دوم مي فرمايد:

فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا وَ يَخْشُنُ مَسُّهَا وَ يَكْثُرُ الْعِثَارُ فِيهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا. فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ الصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ. فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ.

سرانجام اوّلي حكومت را به راهي در آورد، و به دست كسي (عمر) سپرد كه مجموعه اي از خشونت، سختگيري، اشتباه و پوزش طلبي بود.

مانند زمامداري كه بر شتري سركش سوار است، اگر عنان محكم كشد، پرده هاي بيني حيوان پاره مي شود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط مي كند.

سوگند به خدا مردم در حكومت دومي، در ناراحتي و رنج مهمّي گرفتار آمده بودند، و دچار دو رويي ها و اعتراض ها شدند.

ه) امير المؤمنين عليه السلام، سيره شيخين را مشروع نمي دانست:

اگر اميرمؤمنان عليه السلام اعتقاد داشت كه خليفه دوم سنت را إقامه كرده است؛ چرا در شوراي شش نفره كه عبد الرحمن بن عوف، عمل به سيره شيخين را شرط خلافت تعيين كرده بود، از پذيرش اين شرط سرباز زد و دوازده سال تمام فقط به خاطر اين كه عمل و سيره آنان را نپذيرفت، از امور سياسي و اجرائي بر كنار ماند؟.

يعقوبي مي نويسد:

وخلا بعلي بن أبي طالب، فقال: لنا الله عليك، إن وليت هذا الامر، أن تسير فينا بكتاب الله وسنة نبيه وسيرة أبي بكر وعمر. فقال: أسير فيكم بكتاب الله وسنة نبيه ما استطعت. فخلا بعثمان فقال له: لنا الله عليك، إن وليت هذا الامر، أن تسير فينا بكتاب الله وسنة نبيه وسيرة أبي بكر وعمر. فقال: لكم أن أسير فيكم بكتاب الله وسنة نبيه وسيرة أبي بكر وعمر، ثم خلا بعلي فقال له مثل مقالته الأولي، فأجابه مثل الجواب الأول، ثم خلا بعثمان فقال له مثل المقالة الأولي، فأجابه مثل ما كان أجابه، ثم خلا بعلي فقال له مثل المقالة الأولي، فقال: إن كتاب الله وسنة نبيه لا يحتاج معهما إلي إجيري أحد. أنت مجتهد أن تزوي هذا الامر عني. فخلا بعثمان فأعاد عليه القول، فأجابه بذلك الجواب، وصفق علي يده.[7]

عبد الرحمن بن عوف نزد علي بن ابوطالب عليه السلام آمد و گفت: ما با تو بيعت مي كنيم بشرطي كه به كتاب خدا، سنت پيامبر و روش ابوبكر و عمر رفتار كني. امام فرمود: من فقط بر طبق كتاب خدا و سنت پيامبر؛ تا اندازه اي كه توان دارم رفتار خواهم كرد.

عبد الرحمن بن عوف نزد عثمان رفت و گفت: ما با تو بيعت مي كنيم بشرطي كه به كتاب خدا، سنت پيامبر و روش ابوبكر و عمر رفتار كني. عثمان در پاسخ گفت: بر طبق كتاب خدا، سنت رسول و روش ابوبكر و عمر با شما رفتار خواهم كرد.

عبد الرحمن دو باره نزد امام رفت و همان پاسخ اول را شنيد، دو باره نزد عثمان رفت و بازهم همان سخني را گفت كه بار اول گفته بود. براي بار سوم نزد علي عليه السلام رفت و همان پيشنهاد را داد، امام عليه السلام فرمود:

چون كتاب خدا و سنت پيامبر در ميان ما هست، هيچ نيازي به عادت و روش ديگري نداريم، تو تلاش مي كني كه خلافت را از من دور كني.

براي بار سوم نزد عثمان رفت و همان پيشنهاد اول را داد و عثمان هم همان پاسخ اول را داد. عبد الرحمن دست عثمان را فشرد و اورا به خلافت بر گزيد.

 

احمد بن حنبل نيز در مسندش قضيه را از زبان عبد الرحمن بن عوف اين گونه روايت مي كند:

عن أبي وائل قال قلت لعبد الرحمن بن عوف كيف بايعتم عثمان وتركتم عليا رضي الله عنه قال ما ذنبي قد بدأت بعلي فقلت أبايعك علي كتاب الله وسنة رسوله وسيرة أبي بكر وعمر رضي الله عنهما قال فقال فيما استطعت قال ثم عرضتها علي عثمان رضي الله عنه فقبلها.[8]

أبو وائل مي گويد: به عبد الرحمن بن عوف گفتم: چطور شد كه با عثمان بيعت و علي را رها كرديد؟ گفت: من گناهي ندارم، من به علي (عليه السلام) گفتم كه با تو بيعت مي كنم بشرطي كه به كتاب خدا، سنت رسول و روش ابوبكر و عمر رفتار كني، علي (عليه السلام) فرمود: بر آن چه در توانم باشد، بيعت مي كنم. به عثمان پشنهاد دادم، او قبول كرد.

معناي سخن امام عليه السلام اين است كه كتاب خدا و سنت رسول نقصي ندارند تا نياز باشد كه عادت و سيره ديگران را به آن ضميمه كنيم؛ يعني من سيره و روش آن ها را مشروع نمي دانم و محال است چيزي را كه جزء اسلام نبوده و در اسلام مشروعيت ندارد، وارد اسلام كنم.

و) در زمان حكومت ظاهري خودش، هنگامي كه ربيعة بن ابوشداد خثعمي گفت: درصورتي بيعت خواهم كرد كه بر طبق سنت ابوبكر و عمر رفتار كني، حضرت نپذيرفت و فرمود:

ويلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله صلي الله عليه وسلم لم يكونا علي شئ من الحق فبايعه... .[9]

واي بر تو! اگر ابوبكر و عمر بر خلاف كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) عمل كرده باشند، چه ارزشي مي تواند داشته باشد؟.

نمونه هاي بسياري از اين دست در باره خليفه دوم در كتاب هاي شيعه و سني يافت مي شود كه به همين اندازه بسنده مي كنيم.

حال با توجه به آن چه گذشت، از وجدان هاي بيدار و حقيقت طلب مي پرسيم: چگونه مي توان باورد داشت كه مقصود از كلمه «فلان» خليفه دوم باشد؛ با اين كه اميرمؤمنان عليه السلام عمل به سيره او را مشروع نمي دانست و حتي دوست نداشت چهره عمر را ببيند؟

چگونه مي توان ستايش هايي همچون « قوم الأود، داوي العمد، أقام السنة، خلفه الفتنة، نقي الثوب، قليل العيب و... » با جملاتي ديگر همانند: «دروغگو، حيله گر، خيانت كار ، گناهكار، ستمگر، فاجر، خشن و...» در كنار هم قرار داد و آن ها را از يك نفر دانست؟

آيا امكان دارد كه شخصي همانند امير مؤمنان عليه السلام، اين چنين متناقض سخن بگويد؟

5- شايد سخن امام كنايه از عثمان و مذمّت او است.

ابن أبي الحديد در نقل كلام نقيب ابوجعفر يحيي بن ابي زيد مي گويد:

واما الجارودية من الزيدية فيقولون: انه كلام قاله في أمر عثمان أخرجه مخرج الذم له، والتنقص لأعماله، كما يمدح الآن الأمير الميت في أيام الأمير الحي بعده، فيكون ذلك تعريضا به.[10]

«جاروديه» كه گروهي از «زيديه» هستند معتقدند كه امام (ع) اين سخن را در باره «عثمان» گفته، و آن را به عنوان بد گويي از عثمان و پايين آوردن مقام كارهاي وي بيان كرده است؛ همانطور كه امروز اميري را كه از دنيا رفته است در زمان امير زنده پس از او، مدح مي كنيم؛ پس اين كنايه به اوست.

كنايه هايي از اين قبيل در محاورات روزمره مردم كاربرد بسيار داشته و دارد، به عنوان مثال در زمان ما برخي از مردم در عراق مي گويند: خدا صدام را بيامرزد؛ و با اين تعبير در حقيقت به امريكايي ها طعنه مي زنند.

اين احتمال گرچه طرفداراني دارد؛ ولي چون دليل محكمي بر اثبات آن وجود ندارد، پس نمي توان آن را با قاطعيت پذيرفت.

از طرفي اين توجيه با آن چه در باره ديدگاه امير مؤمنان عليه السلام نسبت به خليفه دوم بيان كرديم منافات دارد؛ زيرا امكان ندارد كه اميرمؤمنان عليه السلام، خليفه دوم را (حتي براي مذمت خليفه سوم) اين چنين ستايش كرده باشد.

5- مقصود، اصحاب و ياران امام است.

برخي از شارحان نهج البلاغه و انديشه وران شيعه و سني تصريح كرده اند كه مقصود از كلمه «فلان» يكي از اصحاب آن حضرت است.

صبحي صالح از دانشمندان معاصر و بنام اهل سنت، در عنوان اين خطبه مي گويد:

من كلامه عليه السلام: ما يريد به بعض أصحابه.[11]

از سخنان علي عليه السلام كه در آن يكي از اصحابش را مدح كرده است.

قطب الدين راوندي از عالمان شيعه نيز اعتقاد دارد كه مقصود از «فلان» برخي از اصحاب آن حضرت است:

وروي «بلاء فلان» أي صنيعه وفعله الحسن، مدح بعض أصحابه بحسن السيرة وأنه مات قبل الفتنة التي وقعت بعد رسول اللّه صلي اللّه عليه و آله من الاختيار و الايثار.[12]

بلاء فلان» يعني كارهايي كه او انجام داده، نيكو است. امير مؤمنان عليه السلام با اين جمله بعضي از اصحابش را كه سيره نيكو داشتند، تمجيد كرده است و اين شخص پيش از فتنه اي كه پس از رسول خدا اتفاق افتاد، از دنيا رفته است.

قطب راوندي نهج البلاغه را از شيخ «عبد الرحيم بغدادي» معروف به «ابن الاخوة» و او آن را از دختر سيد مرتضي و او از عمويش «شريف رضي» نقل كرده است؛ از اين رو مي توان گفت كه قطب راوندي به مفاهيم نهج البلاغه آشناتر از ديگران است.

6- ممكن است مقصود، مالك اشتر باشد.

شارح نهج البلاغه، ميرزا حبيب الله خويي پس از نقل كلام راوندي مي نويسد:

و عليه فلا يبعد أن يكون مراده عليه السّلام هو مالك بن الحرث الأشتر، فلقد بالغ في مدحه و ثنائه في غير واحد من كلماته. مثل ما كتبه إلي أهل مصر حين ولي عليهم مالك حسبما يأتي ذكره في باب الكتب تفصيلا إنشاء اللّه.

و مثل قوله عليه السّلام فيه لما بلغ إليه خبر موته: مالك و ما مالك لو كان من جبل لكان فندا، و لو كان من حجر لكان صلدا، عقمت النساء أن يأتين بمثل مالك.

بل صرّح في بعض كلماته بأنّه كان له كما كان هو لرسول اللّه صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و من هذا شأنه فالبتّة يكون أهل لأن يتّصف بالأوصاف الاتية بل بما فوقها.[13]

بعيد نيست كه منظور حضرت، مالك اشتر باشد؛ چون در ستايش و تمجيد از او بسيار سخن گفته است؛ مانند آن چه كه در هنگام انتصابش به ولايت مصر در نامه اي به مردم آن جا نوشت كه در جاي خودش، به صورت مفصل خواهد آمد.

ويا مانند سخن آن حضرت در هنگام شنيدن مرگ مالك كه فرمود: مالك چه مالكي به خدا اگر كوه بود، كوهي كه در سرفرازي يگانه بود، و اگر سنگ بود، سنگي سخت و محكم بود، زنان از آوردن چنين فرزندي عاجزند.

و در برخي از سخنانش تصريح كرده است كه او براي من همانند من براي رسول خدا بود؛ پس حتماً سزاوار است كه او را با صفاتي كه مي آيد و حتي برتر از آن ستايش نمايد.

از ميان ديدگاه هاي موجود، اين ديدگاه با منطق و واقعيت هاي تاريخي سازگارتر است؛ زيرا نظر اميرمؤمنان عليه السلام در باره خليفه دوم آن بود كه گذشت؛ از اين رو نمي تواند مقصود خليفه دوم باشد. از طرف ديگر امكان دارد كه يكي از اصحاب آن حضرت؛ همچون مالك اشتر نخعي رضوان الله تعالي عليه باشد.

سخن صريح صبحي صالح كه از علما و دانشمندان اهل سنت است، اين ديدگاه را تقويت مي كند.

7- شايد از باب تقيه باشد.

ابن أبي الحديد در ذيل خطبه مي نويسد:

اما الامامية فيقولون: إن ذلك من التقية واستصلاح أصحابه... .[14]

شيعيان مي گويند: علي عليه السلام اين سخنان را از روي تقيه و خير خواهي يارانش گفته است.

اين احتمال، نيز طرفداراني دارد و با ديگر جملات آن حضرت در نهج البلاغه نيز سازگار است. در خطبه 73 نهج البلاغه مي فرمايد :

لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَحَقُّ بِهَا مِنْ غَيْرِي. وَ وَ اللَّهِ لَأُسَلِّمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ. وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَيَّ خَاصَّةً. الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِكَ وَ فَضْلِهِ. وَ زُهْداً فِيمَا تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِهِ.

همانا مي دانيد كه سزاوارتر از ديگران به خلافت من هستم. سوگند به خدا به آنچه انجام داده ايد گردن مي نهم، تا هنگامي كه اوضاع مسلمين رو براه باشد، و از هم نپاشد، و جز من به ديگري ستم نشود، و پاداش اين گذشت و سكوت و فضيلت را از خدا انتظار دارم، و از آن همه زر و زيوري كه در پي آن حركت مي كنيد، پرهيز مي كنم.»

ميرزا حبيب الله خوئي پس از نقل كلام ابن أبي الحديد مي نويسد:

و الحاصل أنّه علي كون المكنّي عنه عمر لا بدّ من تأويل كلامه و جعله من باب الايهام و التّورية علي ما جرت عليها عادة أهل البيت عليهم السّلام في أغلب المقامات فانّهم... .[15]

نتيجه آن كه: اگر مقصود از «فلان» عمر باشد، بايد كلام آن حضرت را تأويل ببريم و آن را از باب توريه و اشاره بدانيم؛ چنانچه سيره و عادت اهل بيت عليهم السلام در بسياري از موارد به همين صورت است....

سپس شواهدي از كتاب ها و روايات شيعه را براي آن ذكر مي كنند كه علاقه مندان مي توانند مراجعه فرمايند.

بنابراين، حتي اگر فرض كنيم كه مقصود از «فلان» خليفه دوم باشد، مي گوييم از باب تقيه بوده است؛ همانگونه كه رسول خدا از قوم عائشه تقيه مي كرد.

محمد بن اسماعيل بخاري در صحيحش مي نويسد:

عَنْ عَائِشَةَ رضي الله عنهم زَوْجِ النَّبِيِّ صلي الله عليه وسلم أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم قَالَ لَهَا أَلَمْ تَرَيْ أَنَّ قَوْمَكِ لَمَّا بَنَوُا الْكَعْبَةَ اقْتَصَرُوا عَنْ قَوَاعِدِ إِبْرَاهِيمَ. فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَلاَ تَرُدُّهَا عَلَي قَوَاعِدِ إِبْرَاهِيمَ. قَالَ: « لَوْلاَ حِدْثَانُ قَوْمِكِ بِالْكُفْرِ لَفَعَلْتُ».[16]

از عائشه همسر رسول خدا (ص) روايت شده است كه آن حضرت فرمود: آيا نمي داني كه قوم تو وقتي كعبه را ساختند آن را از پايه هائي كه حضرت ابراهيم قرار داده بود كوچك تر گرفته اند؟

گفتم: چرا آن را به حالت اول باز نمي گردانيد؟

فرمود: اگر قوم تو تازه مسلمان نبودند (ايمانشان قوي بود) چنين مي كردم. »

8- شايد اين سخن حضرت علي عليه السلام نباشد.

از برخي روايات اهل سنت استفاده مي شود كه گوينده اين سخن خانمي به نام «إبنة ابوحنتمة» است.

حدثني عمر قال حدثنا علي قال حدثنا ابن دأب وسعيد بن خالد عن صالح بن كيسان عن المغيرة بن شعبة قال لما مات عمر رضي الله عنه بكته ابنة أبي حَنْتَمَة فقالت واعمراه، أقام الأود وأبرأ العمد أمات الفتن وأحيا السنن خرج نقي الثوب بريئا من العيب.

قال: وقال المغيرة بن شعبة: لما دفن عمر أتيت علياً وأنا أحب أن أسمع منه في عمر شيئا فخرج ينفض رأسه ولحيته وقد اغتسل وهو ملتحف بثوب لا يشكّ أنّ الأمر يصير إليه، فقال: يرحم الله ابن الخطاب لقد صدقت ابنة أبي حنتمة لقد ذهب بخيرها ونجا من شرها، أما والله ما قالت ولكن قوّلت.[17]

از مغيره نقل شده است كه چون عمر از دنيا رفت دختر ابوحنتمه (شايد عمه عمر) بر او گريست و گفت: واي عمر! كه كجي ها را راست كرد و بيماري ها را مداوا نمود، فتنه را ميراند و سنت را زنده كرد؛ با جامه اي پاك و كم عيب از اين جهان رخت بر بست.

مغيره گفت هنگامي كه عمر دفن شد نزد علي آمدم و دوست داشتم كه از وي كلامي در باره عمر بشنوم؛ پس در حاليكه سر و ريش خود را تكان مي داد بيرون آمده و تازه غسل كرده بود و خود را با پارچه اي پوشانده بود و شك نداشت كه كار (خلافت) به او مي رسد؛ آن گاه گفت: خداوند فرزند خطاب را رحمت كند؛ دختر ابوحنتمه راست گفت؛ او خوبي هاي آن (خلافت) را برد و از بدي هايش نجات يافت؛ قسم به خدا كه او نگفت؛ بلكه (اين حرفهاي كسي ديگر است) كه او به خودش نسبت داده است.

اين نظر نيز نمي تواند قابل قبول باشد؛ زيرا مشكل است كه گفته شود مرحوم شريف رضي اين سخن را بدون توجه به امام نسبت داده است؛ در حالي كه او مقيد بوده است تا در نهج البلاغه سخناني را كه امام (عليه السلام) فرموده جمع آوري كند. نه سخنان ديگران و يا كلماتي كه حضرت آن را از ديگران شنيده و نقل كرده اند. و مي دانيم كه سيد رضي در اين كتاب تنها نظر او جمع آوري كلمات بليغ حضرت بوده است. لذا اين مطلب با علت جمع آوري كتاب منافات دارد.

وانگهي سيد رضي در اين زمينه آنقدر مقيد است كه اگر امير مؤمنان به شعر يا ضرب المثلي از يكي از مشاهير عرب تمسك جسته است - با اينكه خود اين تمسك جستن ِ بجاي حضرت، خود نشان دهنده قدرت ادبي ايشان است - نقل قول را به طور كامل مشخص كرده است، و اگر احيانا يكي از خطبه ها و يا يكي از كلمات امام (ع) به شخص ديگري نسبت داده شده باشد، يادآوري كرده است، مثلا در خطبه 32 با صراحت يادآور مي شود كه اين خطبه را به معاويه نسبت داده اند؛ ولي صحيح نيست. از اين رو اگر خطبه مورد بحث از شخص ديگري بود بايد يادآور مي شد.

علامه شوشتري در اين باره مي گويد:

و أمّا ما نقله عن (الطبري) فمع أنّ رواية المخالف لنفسه غير مقبولة، لا يفهم منه سوي أنّه عليه السّلام صدق من قول ابنة أبي خيثمة (حنتمة) جملة (ذهب بخيرها و نجا من شرّها)، حتي إنّه عليه السّلام قال: ما قالته و لكن قوّلته. يعني ما قالته من نفسها، و لكن حملت علي قوله، و ليس تحته شي ء، لأن معناه أنّ في الخلافة و السلطنة خيرا و شرّا، و لكنّ عمر ذهب بخيرها و نجا من شرّها بحبسه مثل طلحة و الزبير عن الخروج عن المدينة، حتّي إلي الجهاد لئلّا يخرجا عليه، و أحدث شوري موجبة لنقض الامور عليه عليه السّلام و ليس قوله عليه السّلام: (ذهب بخيرها و نجا من شرّها)إلّا نظير قوله عليه السّلام فيه و في صاحبه في الشقشقية: لشدّ ما تشطّرا ضرعيها.

و أمّا باقي العنوان فإمّا افتراء تعمّدا - و الافتراء عليه عليه السّلام كالنبيّ عليه السّلام كثير فالخصم يضع لنفسه علي حسب هواه - و إمّا توهما من قوله عليه السّلام: لقد صدقت ابنة أبي خيثمة (حنتمة)، أنّه راجع إلي جميع ما قالته، مع أنّه عليه السّلام قيّده في قولها: ذهب بخيرها و نجا من شرّها. مع أنّ ما في (الطبري) تحريف، فعن ابن عساكر قال عليه السّلام: (أصدقت) لا (لقد صدقت).

و ممّا ذكرنا يظهر لك ما في قول ابن أبي الحديد، علي أنّ الطبري صرّح أو كاد أن يصرّح بأنّ المراد بهذا الكلام عمر، فإنّ الطبري إنّما روي وصف بنت أبي خيثمة (حنتمة) بما روي، و أنّ المغيرة كان يعلم أنّ عليّا عليه السّلام يكتم ما في قلبه علي عمر كصاحبه، فأراد المغيرة أن يستخرج ما في قلبه ذاك الوقت فأجابه عليه السّلام بحكمته بذم و شكوي في صورة الثناء.[18]

اما آن چه طبري نقل كرده است، افزون بر اين كه براي ما غير قابل قبول است چون از فردي غير شيعي نقل شده است كه افزون بر آن، چيزي جز تصديق يك جمله از سخن دختر حنتمه از آن استفاده نمي شود؛ و آن اين جمله است: ( او خوبي هاي خلافت را برد و از بدي هايش نجات يافت »؛ تا جايي كه آن حضرت فرمود: دختر خيثمة (حنتمه) اين سخن را نگفت؛ بلكه بر زبانش جاري كردند؛ و معناي اين جمله چنين است كه سلطنت خير و شرّ دارد و عمر خيرش را برد و شرّش را گذاشت، كه مقصود ممانعت از بيرون رفتن طلحه و زبير از شهر مدينه بود تا آنكه شورائي تشكيل شد كه نتيجه آن به ضرر امام عليه السلام بود، و در حقيقت اين جمله: (ذهب بخيرها و نجا من شرّها) نظير فرمايش آن حضرت در خطبه شقشقيه در باره عمر و رفيق او ابوبكراست كه سراسر ذمّ و گلايه است.

و اما عناوين ديگر در اين خطبه يا افتراء است و تهمت عمدي و يا وهم است و خطا و بر داشت نادرست چون اولا: فرمايش علي عليه السلام كه فرمود: (لقد صدقت ابنة ابوخيثمة، أو حنتمة) اشاره به همه سخنان او است نه دو جمله از آن. ثانيا: طبري آن را تحريف كرده است زيرا از ابن عساكر آورده است كه امام فرمود: أصدقت، و اين تعبير با عبارت: لقد صدقت، فرق دارد.

از اين توضيحات، برداشت ابن ابي الحديد از سخن طبري و اين نسبت كه مقصود شخص عمر است روشن مي شود؛ زيرا طبري از زبان دختر خيثمه (حنتمه) فقط وصف را نقل كرده است نه بيشتر از آن، و ازسويي چون مغيره مي دانست كه علي عليه السلام ناراحتيهايي از عمر و دوستش ابوبكر در دل دارد و دوست داشت كه علي آن را آشكار نمايد لذا آن حضرت مذمت و گلايه ها را در قالب مدح و ستايش بيان فرموده است.

شهيد مطهري پس از نقل كلام طبري مي نويسد:

ولي برخي از متتبعين عصر حاضر از مدارك ديگر غير از طبري داستان را به شكل ديگر نقل كرده اند و آن اينكه علي پس از آنكه بيرون آمد و چشمش به مغيره افتاد به صورت سؤال و پرسش فرمود: آيا دختر ابي خيثمه آن ستايش ها را كه از عمر مي كرد راست مي گفت؟

عليهذا جمله هاي بالا نه سخن علي ( ع ) است بلكه گوينده زني است بنام خيثمه و سيد رضي ( ره ) كه اين جمله ها را ضمن كلمات نهج البلاغه آورده است دچار اشتباه شده است.[19]

نتيجه گيري:

اين ديدگاه كه مقصود از «فلان» خليفه دوم باشد، هرگز نمي توان آن را پذيرفت؛ زيرا اولاً: هيچ دليلي براي آن وجود ندارد و سخن ابن أبي الحديد و محمد عبده براي شيعيان اعتبار ندارد؛ ثانياً: با واقعيت هاي تاريخي و ديگر سخنان قطعي امير مؤمنان عليه السلام كه در كتاب هاي شيعه و سني وارد شده، در تضاد است.

تنها نظري كه مي تواند مورد تأييد شيعه قرار گيرد، نظر مرحوم قطب راوندي است؛ زيرا كلام يك شيعه است و در كتاب خود ايشان نيز موجود است - يعني مانند نظر اول نيست كه منسوب به شيعه باشد؛ و فردي سني آن را نقل كرده باشد.

و همانطور كه گفته شد، وي با نظرهاي سيد رضي بيش از ديگران آشنايي داشته است؛ به ويژه كه برخي عالمان اهل سنت نيز اين نظر را پذيرفته اند.

 



[1] . نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه: 228؛ فيض الإسلام، خطبه 219، محمد عبدة، خطبه: 222؛ ابن أبي الحديد، خطبه: 223.

[2] . إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 12، ص 3، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.

[3] . نهج البلاغه، شرح محمد عبده، ص 430.

[4] . النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1378، ح 1757، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَيْءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

[5] . إبن أبي شيبة الكوفي، أبو بكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 5، ص 469، ح9772، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ

[6] . البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كِتَاب الْمَغَازِي، بَاب غَزْوَةِ خَيْبَرَ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987؛ النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1380، ح1759، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَيْءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

[7] . اليعقوبي، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاي292هـ)، تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 162، ناشر: دار صادر - بيروت.

[8] . الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 1، ص 75 ، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر؛ الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 5، ص 185، ناشر: دار الريان للتراث / دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - 1407هـ.؛ الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 4، ص 32، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1417 هـ - 1996 م

[9] . الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ)، تاريخ الطبري، ج 3، ص 116، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت؛ الشيباني، أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم (متوفاي630هـ)، الكامل في التاريخ، ج 3، ص 215، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ

[10] . إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 12، ص 3، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.

[11] . نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه 228، ص 350.

[12] . الراوندي، قطب الدين سعيد بن هبة الله (متوفاي573هـ)، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، ج 2، ص 402، مصحح: سيد عبد اللطيف كوهكمري، ناشر: كتابخانه آيت الله مرعشي ـ قم، 1364هـ ش.

[13] . هاشمي خوئي، ميرزا حبيب الله، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة،ج14، ص375، مصحح: سيد ابراهيم ميانجي، ناشر: مكتبة الإسلامية ـ تهران، 1358هـ ش.

[14] . إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 12، ص 3، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.

[15] . هاشمي خوئي، ميرزا حبيب الله، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة،ج14، ص375، مصحح: سيد ابراهيم ميانجي، ناشر: مكتبة الإسلامية ـ تهران، 1358هـ ش.

[16] . البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 2، ص 573 ح 1506 و ج 3، ص 1232، ح 3188 و ج 4، ص1630، ح4214، ( ج 2 ص 156 و ج 4، ص 118 طبق برنامه مكتبه اهل البيت عليهم السلام) تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

[17] . الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 575، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت؛ الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) الكامل في التاريخ، ج 2، ص 456، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.

[18] . شوشتري، محمد تقي (معاصر) بهج الصباغة في شرح نهج البلاغة، ج 9، ص 483، ناشر: مؤسسه انتشارات امير كبير ـ تهران، 1376هـ ش.

[19] . مطهري، مرتضي، سيري در نهج البلاغه، ص 164، ناشر: انتشارات صدرا ـ قم.


نقل و انتقالات لیگ برتر 94-95
دسته بندی : ورزشی,,
  • بازدید : (58)

 

نقل و انتقالات لیگ برتر 94-95

بروزرسانی: 11 دقیقه پیش

تیم
بازیکنان ورودی به تیم
بازیکنان خروجی از تیم
دانیال ماهینی محسن فیاض بخش فرشاد جان فزا حسن بیت سعید فرشاد سالاروند رحیم زهیوی
 
دانیال ماهینی محسن فیاض بخش
# قطعی # احتمالی