تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
لیلاب سرزمین زیباییها
مگر امام برای هدایت انسانها نیامده ؟ پس فایده امام غایب چیست؟
دسته بندی : مهدویت,,
  • بازدید : (105)
مگر امام برای هدایت انسانها نیامده ؟ پس فایده امام غایب چیست؟> دوست گرامی! در این مورد به مطالب ذیل توجه نمایید: 1. فایده وجود امام، منحصر به ظهور و قیام او در آخرالزمان و این كه ظاهراً هم در كارها تصرف و دخالت داشته باشد نیست، بلكه یكی از فواید وجود امام، امان خلق از فنا و زوال به اذن خدا، و همچنین بقای شرع و حفظ حجت ها و بینات خدا است. كما این كه در روایتی از امام علی(ع) نقل شده است: "اللهم بلی لاتخلو الارض من قائم لله بحجه إما ظاهرا مشهورا أو خائفاً مغمورا لئلا تبطل حجج الله و بیناته" یعنی خدایا! آری خالی نماند زمین از كسی كه قائم باشد از برای خدا به حجت، یا ظاهر و آشكار، یا بیمناك و پنهان، تا حجت های خدا و بینات او از میان نرود.(نهج البلاغه، صبحی صالح، ص497، كلام147ـ به نقل از"امامت و مهدویت" آیت الله صافی گلپایگانی، ج3، ص152) از طرفی وقتی فرد مؤمن در بین مردم منشأ خیرات و بركات و سبب نزول و جلب كننده عنایات خاص و دفع كننده بلایات است، پس وجود امام كه ولی الله الاعظم و حجت خدا است فوائد و بركاتش بسیار عظیم و با اهمیت تر از یك فرد مؤمن است. 2. ما قطع نداریم كه آن حضرت از جمیع اولیاء و دوستان خود پنهان باشد و در اموری كه مصلحت باشد به توسط آنها و تأیید و ارشاد آنها دخالت ننمایند. 3. آنچه مسلم است این است كه در عصر غیبت، آن حضرت از نظرها پنهان است و این به معنی آن نیست كه مردم نیز از آن حضرت پنهان هستند. بلكه چنانچه از برخی اخبار استفاده می شود آن حضرت در ایام حج حاضر می شوند و حج به جا می آورند، با مردم مصاحبت نموده و در مجالس حاضر می شوند و از بیچارگان فریادرسی می نمایند و بیماران را عیادت می فرمایند. 4. بر امام واجب نیست كه شخصا و بدون واسطه در امور دخالت نموده و حل و فصل امور نمایند، بلكه می توانند دیگران را به نحو خصوصی یا به عنوان عموم از جانب خود بگمارند. همان طور كه امام علی(ع) از جانب خود افرادی را در شهرهای دیگر منصوب می كردند. 5. اصل وجود امام موجب دلگرمی و قوت دل برای بندگان خدا و اهل هدایت است. خود همین موضوع كه امام زنده و حاضر داریم و ملجا و پناهگاه شریعت است موجب قوت قلب مؤمنان و مانع از ایجاد یأس و ناامیدی در دل سالكان هدایت است و همواره از او مدد می گیرند و یاری می جویند، و این مساله از نظر علم النفس بسیار اساسی و مهم است. برای مطالعه بیشتر به كتاب "امامت و مهدویت"، آیت الله صافی گلپایگانی، ج3، ص151 ـ 156 مراجعه نمایید
مگر امام برای هدایت انسانها نیامده ؟ پس فایده امام غایب چیست؟
دسته بندی : مهدویت,,
  • بازدید : (82)
مگر امام برای هدایت انسانها نیامده ؟ پس فایده امام غایب چیست؟> دوست گرامی! در این مورد به مطالب ذیل توجه نمایید: 1. فایده وجود امام، منحصر به ظهور و قیام او در آخرالزمان و این كه ظاهراً هم در كارها تصرف و دخالت داشته باشد نیست، بلكه یكی از فواید وجود امام، امان خلق از فنا و زوال به اذن خدا، و همچنین بقای شرع و حفظ حجت ها و بینات خدا است. كما این كه در روایتی از امام علی(ع) نقل شده است: "اللهم بلی لاتخلو الارض من قائم لله بحجه إما ظاهرا مشهورا أو خائفاً مغمورا لئلا تبطل حجج الله و بیناته" یعنی خدایا! آری خالی نماند زمین از كسی كه قائم باشد از برای خدا به حجت، یا ظاهر و آشكار، یا بیمناك و پنهان، تا حجت های خدا و بینات او از میان نرود.(نهج البلاغه، صبحی صالح، ص497، كلام147ـ به نقل از"امامت و مهدویت" آیت الله صافی گلپایگانی، ج3، ص152) از طرفی وقتی فرد مؤمن در بین مردم منشأ خیرات و بركات و سبب نزول و جلب كننده عنایات خاص و دفع كننده بلایات است، پس وجود امام كه ولی الله الاعظم و حجت خدا است فوائد و بركاتش بسیار عظیم و با اهمیت تر از یك فرد مؤمن است. 2. ما قطع نداریم كه آن حضرت از جمیع اولیاء و دوستان خود پنهان باشد و در اموری كه مصلحت باشد به توسط آنها و تأیید و ارشاد آنها دخالت ننمایند. 3. آنچه مسلم است این است كه در عصر غیبت، آن حضرت از نظرها پنهان است و این به معنی آن نیست كه مردم نیز از آن حضرت پنهان هستند. بلكه چنانچه از برخی اخبار استفاده می شود آن حضرت در ایام حج حاضر می شوند و حج به جا می آورند، با مردم مصاحبت نموده و در مجالس حاضر می شوند و از بیچارگان فریادرسی می نمایند و بیماران را عیادت می فرمایند. 4. بر امام واجب نیست كه شخصا و بدون واسطه در امور دخالت نموده و حل و فصل امور نمایند، بلكه می توانند دیگران را به نحو خصوصی یا به عنوان عموم از جانب خود بگمارند. همان طور كه امام علی(ع) از جانب خود افرادی را در شهرهای دیگر منصوب می كردند. 5. اصل وجود امام موجب دلگرمی و قوت دل برای بندگان خدا و اهل هدایت است. خود همین موضوع كه امام زنده و حاضر داریم و ملجا و پناهگاه شریعت است موجب قوت قلب مؤمنان و مانع از ایجاد یأس و ناامیدی در دل سالكان هدایت است و همواره از او مدد می گیرند و یاری می جویند، و این مساله از نظر علم النفس بسیار اساسی و مهم است. برای مطالعه بیشتر به كتاب "امامت و مهدویت"، آیت الله صافی گلپایگانی، ج3، ص151 ـ 156 مراجعه نمایید
مهدویت
  • بازدید : (338)

 

بسم الله الرحمن الرحيم

روايات صحيح السند «مهدويت» از طريق اهل البيت عليهم السلام

 

مقدمه

اعتقاد به مهدويت و منجي آخر الزمان، يکي از اعتقاداتي است که تمام مسلمانان بر قبول آن اتفاق دارند و تأکيد دارند که شخصي در آخر الزمان از نسل حضرت زهرا سلام الله عليها قيام خواهد کرد و زمين را که پر از ظلم و جور شده است، از عدل و داد آكنده مي‌سازد.

متأسفانه در اين اواخر ديده شده است که برخي از علماي وهابي در اين مسأله  تشکيک کرده و مي‌گويند که روايات مهدويت از طريق اهل تسنن با سند صحيح نقل نشده است؛ بلکه حد اکثر «حسن» هستند. به همين خاطر اثبات اصل مهدويت ممکن نيست و تشکيک در آن اشکالي ندارد.

برخي ديگر پارا فراتر گذاشته و ادعا کردند که حتي از طريق شيعه نيز اصل مهدويت قابل اثبات نيست و هيچ روايت صحيحي در اين زمينه وجود ندارد.

گاهي نيز ادعا کرده‌اند که حتي يک روايت صحيح وجود ندارد که امام حسن عسکري عليه السلام صاحب فرزند شده باشند.

در پاسخ به اين شبهه واهي که بيشتر بي‌سوادي و عناد گوينده‌اش را ثابت مي‌کند، بر آن شديم تا مقاله‌اي در اين زمينه تهيه نماييم تا چهره واقعي شبهه افکنان براي مردم منصف و متدين آشکارتر شود.

از ديدگاه ما، روايات مهدويت چه از طريق اهل تسنن و چه از طريق اهل البيت عليهم السلام، با سندهاي صحيح و بلکه به صورت متواتر نقل شده است.

ما در ابتدا تصريحات بزرگان اهل سنت و حتي وهابي را در باره «تواتر احاديث مهدويت» نقل و سپس به موضوع احاديث شيعيان در اين زمينه خواهيم پرداخت.


تواتر أحاديث مهدويت از ديدگاه اهل تسنن ووهابيت

تعداد زيادي از علماء و بزرگان اهل تسن و حتي وهابي تصريح کرده‌اند که احاديث مهدويت متواتر هستند و حتي برخي از آن‌ها گفته‌اند که منکران حضرت مهدي عليه السلام کافر هستند. ما به جهت اختصار به چند مورد اشاره مي‌کنيم:

علامه قرطبي: احاديث مهدويت صحيح و متواتر هستند

قرطبي، تفسير پرداز شهير اهل سنت در تفسير خود در ذيل آيه مبارکه 33 از سوره توبه: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند!» مي‌نويسد:

وقال السدي: ذاك عند خروج المهدي لا يبقى أحد إلا دخل في الإسلام أو أدى الجزية وقيل: المهدي هو عيسى فقط وهو غير صحيح لأن الأخبار الصحاح قد تواترت على أن المهدي من عترة رسول الله صلى الله عليه وسلم فلا يجوز حمله على عيسى.

سدي گفته: اين وعده خداوند در زمان خروج حضرت مهدي عليه السلام تحقق مي‌يابد، همان زماني که کسي باقي نمي‌ماند؛ مگر اين که مسلمان مي‌شود يا جزيه پرداخت مي‌کند.

گفته شده است که مهدي، همان عيسي عليه السلام است نه کس ديگري. اين سخن درست نيست؛ زيرا روايات صحيح به صورت متواتر نقل شده است که مهدي عليه السلام از نسل رسول خدا صلي الله عليه وآله است؛ پس جايز نيست که آن را بر عيسي عليه السلام حمل کنيم.

الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبي بكر بن فرح (متوفاى671هـ)، الجامع لأحكام القرآن، ج8، ص122، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

سفاريني الحنبلي: روايات مهدويت متواتر معنوي است و منکر آن کافر

محمد بن أحمد بن سالم السفاريني الحنبلي متوفاى1188هـ در کتاب لوامع الأنوار البهيۀ، تصريح مي‌کند که روايات مهدويت متواتر معنوي است، او از فرزندان فاطمه زهرا سلام الله عليها است و سپس مي‌گويد که بر اساس روايات، هر کس منکر حضرت مهدي عليه السلام شود، کافر است:

 ومنها : أي من أشراط الساعة التي وردت بها الأخبار وتواترت في مضمونها الآثار أي من العلامات العظمى وهي أولها أن يظهر «الإمام» المقتدى بأقواله وأفعاله «الخاتم» للأئمة فلا إمام بعده كما أن النبي صلي الله عليه وسلم هو الخاتم للنبوة والرسالة فلا نبي ولا رسول بعده....

وأما نسبه فإنه من أهل بيت رسول الله صلى الله عليه وسلم.

ثم إن الروايات الكثيرة والأخبار الغزيرة ناطقة أنه من ولد فاطمة البتول ابنة النبي الرسول صلى الله عليه وسلم ورضي عنها وعن أولادها الطاهرين، وجاء في بعض الأحاديث أنه من ولد العباس والأول أصح...

قال بعض حفاظ الأمة وأعيان الأئمة أن كون المهدي من ذريته صلى الله عليه وسلم مما تواتر عنه ذلك فلا يسوغ العدول ولا الالتفات إلى غيره....

قد كثرت الأقوال في المهدي حتى قيل لا مهدي إلا عيسى، والصواب الذي عليه أهل الحق أن المهدي غير عيسى وأنه يخرج قبل نزول عيسى عليه السلام، وقد كثرت بخروجه الروايات حتى بلغت حد التواتر المعنوي وشاع ذلك بين علماء السنة حتى عد من معتقداتهم.

وقد روى الإمام الحافظ ابن الإسكاف بسند مرضي إلى جابر بن عبد الله رضي الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم «من كذب بالدجال فقد كفر ومن كذب بالمهدي فقد كفر»...

فالإيمان بخروج المهدي واجب كما هو مقرر عند أهل العلم ومدون في عقائد أهل السنة والجماعة وكذا عند أهل الشيعة أيضا لكنهم زعموا أنه محمد بن الحسن العسكري كما تقدم.

خروج حضرت مهدي عليه السلام يکي از علامت‌هاي قيامت است که روايات در اين باره وارد شده است و مضمون اين روايات متواتر است. يکي از علامت‌هاي بزرگ قيامت و نخستين آن‌ها اين است که امامي ظهور مي‌کند که لازم است به گفتار و کردار او اقتدا شود، او خاتم امامت است و هيچ امامي پس از او نخواهد آمد؛ همان‌طوري که رسول خدا صلي الله عليه وآله خاتم نبوت و رسالت بود و هيچ  نبي و رسولي بعد از او نخواهد آمد.

اما نسب او: به درستي که او از خاندان رسول خدا صلي الله عليه وآله است. زيرا روايات بسياري در اين باره وارد  شده است که ثابت مي‌کند او از نسل فاطمه زهرا دختر رسول خدا صلي الله عليه وآله است. در برخي از روايات آمده است که او از نسل عباس است؛ ولي روايات دسته اول صحيح‌تر هستند.

بعضي از حفاظ و سرشناسان ائمه گفته‌اند: اين که حضرت مهدي از نسل رسول خدا صلي الله عليه وآله است، به صورت متواتر نقل شده است؛ پس جايز نيست که ما از آن عدول و به ديگر اقوال توجه کنيم.

در باره حضرت مهدي ديدگاه‌هاي متعددي وجود دارد؛ تا جايي که برخي گفته‌اند: مهدي همان عيسي است. اما نظر درست که پيروان حق آن را قبول دارند، اين است که مهدي غير از حضرت عيسي عليه السلام است، او قبل از نزول عيسي خروج مي‌کند. روايات در اين باره بسيار زياد است؛ به طوري که به حد تواتر معنوي مي‌رسد. اين روايات در علماي اهل سنت منتظر شده و از اعتقادات آن‌ها شده است.

امام و حافظ ابن اسکاف با سند مقبول از جابر بن عبد الله نقل کرده است که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: هر کس (خروج) دجال را تکذيب کند، کافر شده است، هر کس (خروج) حضرت مهدي عليه السلام را تکذيب کند، به  درستي که کافر شده است

پس ايمان به خروج مهدي واجب است؛ چنانچه اهل عمل بر همين اعتقاد هستند و از اعتقادات اهل سنت و جماعت نيز به شمار مي‌رود. همان‌طوري که شيعيان نيز بر اين مسأله اعتقاد دارند؛ اما گمان کرده‌اند که حضرت مهدي همان محمد بن الحسن العسکري عليهما السلام است.

السفاريني الحنبلي، محمد بن أحمد بن سالم (متوفاى1188هـ)، لوامع الأنوار الهيۀ وسواطع الأسرار الأثريۀ، ج2، ص70، 83، ناشر: المکتب الإسلامي.

أبو الحسين الآبري: روايات مهدويت متواتر هستند:

أبو الحسين محمد بن الحسين الآبري السجستاني متوفاي 363هـ در کتاب مناقب الامام الشافعي تصريح کرده است که روايات مهدويت متواتر است. مزي در تهذيب الکمال و ابن قيم الجوزيه در کتاب المنار المنيف نوشته‌اند:

قال أبو الحسن الابري: قد تواترت الاخبار استفاضت بكثرة رواتها عن المصطفى صلى الله عليه وسلم، يعني في المهدي، وأنه من أهل بيته، وأنه يملك سبع سنين ويملا الأرض عدلا، وأنه يخرج عيسى بن مريم فيساعده على قتل الدجال بباب لد بأرض فلسطين، وإنه يؤم هذه الامة، وعيسى صلوات الله عليه يصلي خلفه.

ابو الحسن الابري گفته: روايات به صورت متواتر و از طريق راويان متعدد از رسول خدا صلي الله عليه وآله در باره حضرت مهدي عليه السلام نقل شده است که او از اهل بيت آن حضرت است، هفت سال حکومت مي‌کند و زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد، او همان کسي است که حضرت عيسي به همراه او خروج  کرده و او را در کشتن دجال در دروازه‌اي که در سرزمين فلسطين وجود دارد، ياري مي‌کند. او امام اين امت خواهد شد و عيسي پشت سر او نماز مي‌خواند.

المزي،  ابوالحجاج يوسف بن الزكي عبدالرحمن (متوفاى742هـ)، تهذيب الكمال، ج25، ص 149،  تحقيق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م؛

الزرعي الدمشقي الحنبلي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أبي بكر أيوب (مشهور به ابن القيم الجوزية ) (متوفاى751هـ)، المنار المنيف في الصحيح والضعيف، ج 1، ص 142، تحقيق: عبد الفتاح أبو غدة، ناشر: مكتب المطبوعات الإسلامية – حلب، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

محمد بن علي الشوکاني: روايات مهدويت بدون شک متواتر هستند

علامه محمد بن علي الشوکاني کتابي با عنوان «التوضيح في تواتر ما جاء في المنتظر والدجال والمسيح» دارد، در اين کتاب تصريح کرده است که روايات مهدويت بدون شک متواتر است. محمد بن جعفر کتاني در کتاب نظم المتناثر سخنان شوكاني نقل كرده است:

وللقاضي العلامة محمد بن علي الشوكاني اليمني رحمه الله رسالة سماها التوضيح في تواتر ما جاء في المنتظر والدجال والمسيح قال فيها والأحاديث الواردة في المهدي التي أمكن الوقوف عليها منها خمسون حديثا في الصحيح والحسن والضعيف المنجبر وهي متواترة بلا شك ولا شبهة بل يصدق وصف التواتر على ما دونها على جميع الاصطلاحات المحررة في الأصول وأما الآثار عن الصحابة المصرحة بالمهدي فهي كثيرة أيضا لها حكم الرفع إذ لا مجال للاجتهاد في مثل ذلك اه.

قاضي علامه محمد بن علي الشوکاني يمني رساله‌اي دارد که عنوان او را «التوضيح في تواتر ما جاء في المنتظر والدجال والمسيح» گذاشته است. در اين کتاب گفته: احاديثي که در باره حضرت مهدي عليه السلام که امکان دسترسي به آن‌ها وجود دارد، پنجاه روايت است که برخي از آن‌ها صحيح، برخي حسن و تعداد ديگري ضعيفي است که ضعف آن‌ها قبل جبران است. بدون شک و ترديد اين روايات متواتر است. بلکه گاهي به روايتي که کمتر از روايات مهدويت بوده، بنابر تمام مبناهايي که در علم اصول وجود دارد، متواتر گفته شده است.

اما روايتي که از صحابه آمده و در آن به مهدي تصريح شده است، زياد هستند که به همه آن‌ها حکم مرفوع (روايتي که صحابي از پيامبر نقل مي‌کند) داده مي‌شود؛ زيرا محال است که آن‌ها در چنين مسأله‌اي اجتهاد کرده باشند.

الكتاني، ابوعبد الله محمد بن جعفر (متوفاى: 1345 هـ)، نظم المتناثر من الحديث المتواتر، ج1، ص227، تحقيق: شرف حجازي، ناشر: دار الكتب السلفية - مصر.

محمد بن جعفر الکتاني: ابن خلدون اشتباه کرده، روايات مهدويت متواتر است

محمد بن جعفر کتاني در کتاب نظم المتناثر در رد کلام ابن خلدون مي‌نويسد که روايات مهدويت متواتر است؛ پس انکار آن شايسته نيست:

وتتبع ابن خلدون في مقدمته طرق أحاديث خروجه مستوعبا لها على حسب وسعة فلم تسلم له من علة لكن ردوا عليه بأن الأحاديث الواردة فيه على اختلاف رواياتها كثيرة جدا تبلغ حد التواتر وهي عند أحمد والترمذي وأبي داود وابن ماجه والحاكم والطبراني وأبي يعلى الموصلي والبزار وغيرهم من دواوين الإسلام من السنن والمعاجم والمسانيد وأسندوها إلى جماعة من الصحابة.

فإنكارها مع ذلك مما لا ينبغي والأحاديث يشد بعضها بعضا ويتقوى أمرها بالشواهد والمتابعات وأحاديث المهدي بعضها صحيح وبعضها حسن وبعضها ضعيف وأمره مشهور بين الكافة من أهل الإسلام على ممر الأعصار وأنه لا بد في آخر الزمان من ظهور رجل من أهل البيت النبوي يؤيد الدين ويظهر العدل ويتبعه المسلمون ويستولي على الممالك الإسلامية ويسمى بالمهدي.

ابن خلدون در مقدمه خودش طريق‌هاي روايات خروج حضرت مهدي عليه السلام را به اندازه توان خودش تحقيق کرده و هيچ روايتي را بدون اشکال نمانده است؛‌ ولي علماء سخن او را کرده و گفته‌اند که روايات وارده در اين زمينه با اختلافاتي که دارد، بسيار زياد است و به حد تواتر مي‌رسد. اين روايات را احمد، ترمذي، ابو داود، ابن ماجه، حاکم، طبراني، ابو يعلي، بزار و ديگران در کتاب‌هاي سنن، معاجم و مسانيد نقل کرده‌اند و آن‌ها را به گروهي از صحابه نسبت داده‌اند.

بنابراين انکار آن‌ها شايسته نيست و اين احاديث با توجه به شواهد و متابعاتي که دارد، همديگر را تقويت مي‌کنند. برخي از احاديث مهدويت صحيح، برخي حسن و برخي ضعيف هستند. مسأله مهدويت بين تمام مسلمانان در تمام زمان‌ها مشهور است که حتما در آخر الزمان مردي از اهل البيت رسول خدا صلي الله عليه وآله ظهور مي‌کند، دين را تقويت و عدالت را آشکار مي‌کند. مسلمانان او را همراهي کرده و بر تمام ممالک اسلامي حکومت خواهد کرد و «مهدي» ناميده مي‌شود.

الكتاني، ابوعبد الله محمد بن جعفر (متوفاى: 1345 هـ)، نظم المتناثر من الحديث المتواتر، ج1، ص227، تحقيق: شرف حجازي، ناشر: دار الكتب السلفية - مصر.

عظيم آبادي: احاديث مهدي منتظر متواتر است

شمس الحق عظيم آبادي در کتاب عون المعبود، پس از نقل کلام  محمد بن علي شوکاني و ديگر علماي اهل سنت در اين باره، مي‌نويسد:

فتقرر بجميع ما سقناه أن الأحاديث الواردة في المهدي المنتظر متواترة والأحاديث الواردة في الدجال متواترة والأحاديث الواردة في نزول عيسى عليه السلام متواترة

پس با تمام آن چيزهايي که ما برشمرديم، ثابت مي‌شود که احاديث وارد شده در باره مهدي منتظر، متواتر هستند، همچنين احاديث دجار و نزول عيسي عليه السلام متواتر هستند.

العظيم آبادي، محمد شمس الحق (متوفاى1329هـ)، عون المعبود شرح سنن أبي داوود، ج 11، ص308، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الثانية، 1995م.

بن باز مفتي اعظم عربستان: هر کس منکر مهدويت شود، کافر است

عبد العزيز بن باز مفتي اعظم سابق عربستان سعودي، يکي از چهره‌هاي شرسناس وهابيت در زمان معاصر از کساني است که اعتقاد به مهدويت را پذيرفته و احاديث آن را متواتر دانسته است:

فأمر المهدي أمر معلوم والأحاديث فيه مستفيضة بل متواترة متعاضدة، وقد حكى غير واحد من أهل العلم: تواترها، كما حكاه الأستاذ في هذه المحاضرة، وهي متواترة تواترا معنويا لكثرة طرقها واختلاف مخارجها وصحابتها ورواتها وألفاظها، فهي بحق تدل على أن هذا الشخص الموعود به أمره ثابت وخروجه حق...

وقد اطلعت على كثير من أحاديثه فرأيتها كما قال الشوكاني وغيره، وكما قال ابن القيم وغيره: فيها الصحيح وفيها الحسن، وفيها الضعيف المنجبر، وفيها أخبار موضوعة، ويكفينا من ذلك ما استقام سنده، سواء كان صحيحا لذاته أو لغيره، وسواء كان حسنا لذاته أو لغيره، وهكذا الأحاديث الضعيفة إذا انجبرت وشد بعضها بعضا فإنها حجة عند أهل العلم. فإن المقبول عندهم أربعة أقسام: صحيح لذاته، وصحيح لغيره، وحسن لذاته، وحسن لغيره.

هذا ما عدا المتواتر، أما المتواتر فكله مقبول سواء كان تواتره لفظيا أو معنويا، فأحاديث المهدي من هذا الباب متواترة تواترا معنويا، فتقبل بتواترها من جهة اختلاف ألفاظها ومعانيها وكثرة طرقها وتعدد مخارجها، ونص أهل العلم الموثوق بهم على ثبوتها وتواترها.

وقد رأينا أهل العلم أثبتوا أشياء كثيرة بأقل من ذلك، والحق أن جمهور أهل العلم - بل هو اتفاق منهم - على ثبوت أمر المهدي، وأنه حق، وأنه سيخرج في آخر الزمان.

أما من شذ عن أهل العلم في هذا الباب فلا يلتفت إلى كلامه في ذلك.

مسأله مهدويت، يک مسأله قطعي است و احاديث در اين زمينه مستفيضه و بلکه متواتر هستند و همديگر را تقويت مي‌کنند. چندين نفر از اهل علم تواتر آن را بازگو کرده‌اند؛ چنانچه استاد در همين مجلس نيز آن را حکايت کرد.

اين روايات متواتر معنوي است؛ زيرا طرق آن بسيار زياد، ناقلين از صحابه وديگران زياد است و با االفاظ متعدد نقل شده است؛ پس به درستي دلالت مي‌کنند که آمدن اين شخص وعده داده شده، قطعي و خروج او حق است.

من روايات مهدويت را زياد مطالعه کردم؛ پس آن‌ها را همان‌طور يافتم که شوکاني و ديگران گفته‌اند، همان طور که ابن قيم و ديگران گفته‌اند: برخي از روايات آن صحيح و برخي ديگر حسن هستند. همچنين در ميان آن‌ها روايت ضعيف که قابل جبران است وجود دارد و احاديث جعلي نيز ديده مي‌شود. براي ما آن رواياتي که سندش استقامت دارند، کفايت مي‌کنند، چه صحيح لذاته باشد يا صحيح لغيره. چه حسن لذاته باشد و چه حسن لغيره. همچنين اگر احاديث ضعيف جبران شوند و همديگر را تقويت کنند، از ديدگاه اهل علم حجت هستند؛ زيرا از ديدگاه علما روايات مقبول چند دسته هستند: ا. صحيح لذاته؛ 2. صحيح لغيره؛ 3. حسن لذاته و حسن لغيره.

آن چه گفته شد، بدون در نظر گرفتن تواتر آن است؛ اما روايات متواتر همگي آن‌ها پذيرفته شده است؛ چه تواتر لفظي باشد و چه تواتر معنوي؛ پس احاديث مهدي از اين باب است و تواتر معنوي دارند؛ پس با توجه به تواتر آن‌ها و اختلاف در الفاظ و معاني و کثرت طرق و مخارجش پذيرفته مي‌شوند. اهل علم که به آن‌ها اعتماد مي‌شود، بر متواتر بودن آن‌ها تصريح کرده‌اند

گاهي مي‌بينيم که اهل علم، چيزهاي زيادي را قبول مي‌کنند، با اين که سندهاي آن‌ها کمتر از احاديث مهدويت هستند. حق اين است که عموم اهل علم و بلکه تمام آن‌ها اتفاق دارند که مسأله مهدي ثابت است، اين مسأله حق است و او در آخر الزمان خروج خواهد کرد؛ اما سخن افراد شاذ از اهل علم در اين باره، ارزش توجه کردن ندارد.

ابن باز، عبد العزيز بن عبد الله، مجموع فتاوي ومقالات متنوعه، الجزء الرابع، ص98 ـ 99،  جمع وترتيب: دکتر محمد سعد الشويعر، ناشر: موقع بن باز.

http://www.binbaz.org.sa/mat/8222

و بازهم در جاي ديگر تأکيد مي‌کند که روايات مهدويت متواتر است و هر کس انکار کند، کافر است:

إنكار الدجال ونزول عيسى عليه السلام

يوجد لدينا رجل ينكر المسيح الدجال والمهدي ونزول عيسى عليه السلام ويأجوج ومأجوج ولا يعتقد في شيء منها، ويدعي عدم صحة ما ورد في ذلك من أحاديث، مع العلم بأنه لا يفقه شيئاً في علم الحديث ولا في غيره، وقد نوقش في هذه الأمور من قبل علماء ولكنه يزعم أن كل الأحاديث الواردة في هذه الأمور مكذوبة على النبي صلى الله عليه وسلم ودخيلة على الإسلام، وهو يصلي ويصوم ويأتي بالفرائض. فما حكمه؟ وفقكم الله.

مثل هذا الرجل يكون كافراً والعياذ بالله؛ لأنه أنكر شيئاً ثابتاً عن رسول الله عليه الصلاة والسلام، فإذا كان بين له أهل العلم ووضحوا له ومع هذا أصر على تكذيبها وإنكارها فيكون كافراً؛ لأن من كذَّب الرسول صلى الله عليه وسلم فهو كافر، ومن كذَّب الله فهو كافر، وقد صحت وتواترت هذه الأخبار عن رسول الله عليه الصلاة والسلام في نزول المسيح ابن مريم من السماء في آخر الزمان، ومن خروج يأجوج ومأجوج وخروج الدجال في آخر الزمان، ومن مجيء المهدي، كل هذا الأربعة ثابتة: المهدي في آخر الزمان يملأ الأرض قسطاً بعد أن ملئت جوراً، ونزول المسيح ابن مريم، وخروج الدجال في آخر الزمان، وخروج يأجوج ومأجوج، كل هذا ثابت بالأحاديث الصحيحة المتواترة عن رسول الله صلى الله عليه وسلم، فإنكارها كفر وضلال نسأل الله العافية والسلامة.

فالدجال والمسيح ابن مريم ويأجوج ومأجوج؛ هؤلاء الثلاثة ليس فيهم شك ولا ريب تواترت فيهم الأخبار عن الرسول صلى الله عليه وسلم، وأما المهدي فقد تواترت فيه الأخبار أيضاً، وحكى غير واحد أنها تواترت عن النبي صلى الله عليه وسلم، لكن لبعض الناس فيها إشكال وتوقف، فقد يتوقف في كفر من أنكر المهدي وحده فقط.

أما من أنكر الدجال أو المسيح ابن مريم أو يأجوج ومأجوج فلا شكَّ في كفره ولا توقف وإنما التوقف في من أنكر المهدي فقط، فهذا قد يُقال بالتوقف في كفره وردته عن الإسلام؛ لأنه قد سبقه من أشكل عليه ذلك؛ والأظهر في هذا والأقرب في هذا كفره، وأما ما يتعلق بيأجوج ومأجوج والدجال والمسيح ابن مريم فقد كفر نسأل الله العافية.

سؤال کننده: در اين جا افرادي ديده مي‌شود که دجال، مهدي و نزول عيسي و يأجوج و مأجوج را منکر مي‌شود و به هيچ يک از آن‌ها اعتقاد ندارند و ادعا مي‌کنند که روايات وارد شده در اين زمينه‌ها صحت ندارد؛ با اين که اين افراد در باره علم حديث و ديگر علوم تخصص ندارند. گاهي از جانب علماء نيز مناقشه مي‌شود و آن‌ها خيال مي‌کنند که احاديث وارد شده در اين زمينه‌ها دروغ بر پيامبر است و وارد اسلام شده است؛‌ در حالي که اين افراد نماز مي‌خوانند، روزه مي‌گيرند و واجبات را نيز انجام مي‌دهند. حکم اين مسأله چيست؟

پاسخ بن باز: چنين شخصي کافر است؛ زيرا او چيزي را انکار کرده است که از رسول خدا صلي الله عليه وآله ثابت شده است؛ پس اگر اهل علم آن را توضيح دهند و مسأله را روشن کنند؛ در عين حال اصرار بر تکذيب و انکار اين روايات داشته باشد، کافر است؛ زيرا کسي که رسول خدا را تکذيب کند، کافر است. کسي که خداوند را تکذيب کند، کافر است.

روايات نزول مسيح پسر مريم در آخر الزمان از آسمان، خروج يأجوج و مأجوج، خروج دجال در آخر الزمان و آمدن مهدي با سند صحيح و به صورت متواتر نقل شده است. هر کدام از اين چهار مورد قطعي است: مهدي در آخر الزمان زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد؛ پس از آن که پر از جور مي‌شود. همچنين نزول عيسي بن مريم، خروج دجال در آخر الزمان و خروج يأجوج و مأجوج. همه اين موارد با سندهاي صحيح و متواتر از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل شده است؛ پس انکار اين موارد کفر و گمراهي است. از خداوند عافيت و سلامت خواستاريم.

پس دجال، مسيح پسر مريم و يأجوج و مأجوج قطعي است و شکي در آن نيست. ترديدي نيست که روايات در اين باره از رسول خدا صلي الله عليه وآله متواتر است. اما در باره مهدي نيز روايات متواتر است، چندين نفر تواتر آن را از رسول خدا صلي الله عليه وآله حکايت کرده‌اند؛ ولي بعضي از مردم در آن اشکال گرفته و توقف کرده‌‌اند. پس تنها در کفر کسي که مهدي را انکار کند توقف کرده‌اند.

اما کسي که دجال يا مسيح بن مريم و يا يأجوج و مأجوج را انکار کند، شکي در کفر او نيست و هيچ توقفي نمي‌شود؛ توقف تنها در منکر مهدي است. در اين باره گاهي در کفر و ارتدادش از اسلام توقف شده است؛ زيرا کساني در گذشته به آن اشکال گرفته‌اند؛ اما نظر بهتر و نزديک‌تر به حق اين است که منکر مهدي نيز کافر است؛ اما آن چه متعلق به يأجوج و مأجون و دجال و مسيح است، به درستي که کافر شده است. از خداوند عافيت مي‌طلبيم.

بن باز، عبد العزيز بن عبد الله، فتاوي نور علي الدرب، الجزء الأول، ص355-356

http://www.binbaz.org.sa/mat/21563

بنابراين ترديدي نيست که روايات مهدويت از ديدگاه اهل سنت و حتي وهابيت متواتر است؛ اما کساني که در اين باره تشکيک مي‌کنند و مي‌گويند روايت صحيحي در اين زمينه وجود ندارد، تنها بي‌سوادي و بي‌اطلاعي خود را به رخ همگان مي‌کشند و جز آبرو ريزي براي خود، به اعتقاد مهدويت نمي‌توانند هيچگونه خدشه‌اي وارد سازند.


چهل حديث صحيح در باره مهدويت از طريق اهل البيت عليهم السلام

روايات مهدويت از طريق اهل البيت عليهم السلام فوق تواتر است و حتي مي‌توان ادعا کرد که در هيچ زمينه‌اي به اندازه مهدويت روايت نقل نشده باشد. حتي کتاب‌هاي مستقلي در اين زمينه نوشته شده است که بهترين نمونه آن را مي‌توان کتاب کمال الدين و تمام النعمه نوشته محدث بزرگ و افتخار شيعه، مرحوم شيخ صدوق معرفي کرد.

همچنين حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني حفظه الله کتابي با عنوان «منتخب الأثر» تأليف کرده‌اند که يکي از بهترين کتاب‌ها در اين موضوع به شمار مي‌رود.

<p dir="rtl" class="MsoNormal" style="text-align: justify; marg

ليست صفحات
تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد