- بازدید : (133)
- زمان انتشار: یک شنبه 19 مرداد 1393
-
نظرات()
- بازدید : (153)
ا
- زمان انتشار: یک شنبه 19 مرداد 1393
-
نظرات()
- بازدید : (221)
- زمان انتشار: یک شنبه 19 مرداد 1393
-
نظرات()
- بازدید : (100)
باز هم عنایت رهبری در آستانه عید فطر/موافقت رهبر معظم انقلاب با عفو یا تخفیف مجازات تعدادی از محکومان به مناسبت عید سعید فطر
حضرت آیت الله خامنه ای بنا به درخواست رئیس قوه قضاییه با عفو یا تخفیف مجازات تعدادی از محکومان دادگاههای عمومی و انقلاب، سازمان تعزیرات حکومتی و سازمان قضایی نیروهای مسلح موافقت کردند.
به گزارش "حرف رسا " از خبرآنلاين به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري متن نامه رئیس قوه قضائیه و پاسخ رهبر معظم انقلاب به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم بسمه تعالی
محضر مبارک حضرت آیت الله خامنه ای ادام الله ظله الوارف
رهبر معظم انقلاب اسلامی
با اهدای سلام و تحیات
احتراماً ضمن عرض تبریک فرارسیدن عید سعید فطر، در اجرای بند ١١ از اصل ١١٠ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بدین وسیله شرایط و ضوابط عفو به محضر مبارک تقدیم می شود تا در صورت تصویب مقام عالی، محکومان دادگاههاي عمومی و انقلاب، سازمان تعزیرات حکومتی و سازمان قضایی نیروهای مسلح که به شرح آتی واجد شرایط استفاده از عفو یا تخفیف تشخیص داده می شوند، مشمول عفو یا تخفیف مجازات واقع و از رأفت اسلامی بهرهمند شوند.
الف- محکومان به حبس که در زندان بسر می برند:
١- باقیمانده محکومیت محکومان به حبس تا یکسال.
۲- یک دوم محکومیت محکومان به حبس بیش از یکسال تا پنج سال.
۳- یک سوم محکومیت محکومان به حبس بیش از پنج سال تا پانزده سال.
۴- باقیمانده محکومیت محکومان به حبس بیش از ١۵ سال، درصورتی که حداقل ١۰ سال تحمل حبس نموده باشند.
۵- باقیمانده محکومیت محکومان به حبس ابد در صورتیکه حداقل ١۵ سال تحمل حبس نموده باشند.
۶- باقیمانده محکومیت حبس کلیه محکومان جرایم غیر عمدی، به استثناء موارد مذکور در مواد ۷۱۸ و ۷۱۹ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده مصوب ۱۳۷۵/۳/۲)
۷- باقیمانده محکومیت حبس زنانی که به حکم قانون سرپرستی فرزندانشان را عهده دار می باشند.
۸- باقیمانده محکومیت حبس محکومان بیمار صعب العلاج یا مبتلایان به بیماریهای غیرقابل علاج که مراتب بیماری آنان تا تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۲۹ مورد تأیید کمیسیون پزشکی قانونی قرار گرفته باشد و مطابق نظریه کمیسیون مذکور قادر به تحمل حبس نباشند.
بدیهی است اقدامات دادگاه در جهت اجرای ماده ٢٩١ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، مانع اعمال این عفو نیست.
۹- باقیمانده محکومیت حبس یا نگهداری در کانون اصلاح و تربیت و جزای نقدی محکومان زیر ۱۸ سال تمام (در زمان ارتکاب جرم) به استناد اسناد سجلی و در مورد اتباع بیگانه فاقد اسناد معتبر به تأیید پزشکی قانونی مراکز استانها.
تبصره: محکومان موضوع بندهای ۸ و ۹ مشمول مستثنیات مندرج در این دستورالعمل نخواهند شد.
۱۰- باقیمانده محکومیت حبس و جزای نقدی محکومان ذکور بالای ٦٥ سال تمام و اناث بالای ۵۵ سال تمام به استناد اسناد سجلی و در مورد اتباع بیگانه فاقد اسناد معتبر به تأیید پزشکی قانونی مراکز استانها به شرط آنکه در محکومیت به حبس بیش از یکسال، حداقل یک پنجم و در محکومیت به حبس ابد، حداقل ۵ سال تحمل کیفر نموده باشند.
ب ـ محکومان به جزای نقدی که به لحاظ عجز از پرداخت جزای نقدی در زندان بسر می برند:
١- باقیمانده محکومیت جزای نقدی تا پانصد میلیون ریال.
۲- چهار پنجم محکومیت جزای نقدی از پانصد میلیون و یک ریال تا یک میلیارد ریال.
ج ـ شرایط استفاده از عفو:
١- عدم برخورداری از عفو در محکومیتهای قبلی.
۲- عدم ارتکاب جرم عمدی جدید مستوجب مجازات درجه یک تا شش موضوع ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲/۲/۱ در ایام تحمل حبس یا در زمان مرخصی اعطایی.
۳- نداشتن شاکی خصوصی و یا جلب رضایت وی و یا جبران ضرر و یا زیان مدعی خصوصی و زیان دیده (اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی) تا تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۲۹.
د ـ مرتكبين جرائم ذیل از شمول این عفو مستثنی می باشند:
١- سرقت مسلحانه یا مقرون به آزار یا سارقینی که میزان محکومیت حبس آنان بیش از ۵ سال باشد.
۲- قاچاق مسلحانه و یا عمده مواد مخدر (منظور از قاچاق عمده مواد مخدر، جرایم بندهای ۴ ماده ۴، ۶ ماده ۵ و ۶ ماده ۸ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و الحاق موادی به آن می باشد)
۳- قاچاق اسلحه و مهمات.
۴ - اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی.
۵- آدم ربایی.
۶- تجاوز به عنف.
۷- دایر کردن مرکز فساد و فحشاء.
۸- اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری.
۹- جعل اسکناس و ضرب سکه تقلبی.
۱۰- اسید پاشی.
۱۱- جرایم مربوط به مشروبات الکلی.
والامر الیکم و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
صادق آملی لاریجانی
۲۵ تیر ۱۳۹۳
با سلام و تحیت و تبریک عید سعید فطر، با عفو و تخفیف مجازات مذکوران موافقت میشود. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سیّد علی خامنه ای
- زمان انتشار: چهار شنبه 8 مرداد 1393
-
نظرات()
- بازدید : (115)
آخرین مراحل بزرگترین جنگ ضد تروریستی جهان
درعرصه میدانی بیش از ۸۰ درصد خاک سوریه در اختیار نظام است و دربعد سیاسی نیز ضمن تحکیم ثبات سیاسی سوریه بعد ازانتخابات ریاست جمهوری،روند آشتی ملی با جدیت دنبال می شود.
بشار اسد که به پشتوانه رأی ملت برای یک دوره هفت ساله دیگر مقام ریاست جمهوری سوریه را بر عهده گرفت، در مراسم ادای سوگند خویش ضمن اشاره به آخرین تحولات سوریه و منطقه، راهبردهای دوره ریاست جدید خود را تشریح و در بخشی از سخنانش تأکید نمود: «امروز مرحله جدیدی را شروع کرده ایم و همگان بر سر مبارزه با تروریسم و بازسازی اجماع دارند.»بشار اسد همچنین در مراسم تحلیف با بیان اینکه انتخابات بهترین پاسخ به تروریسم بود و ملت سوریه پس از سه سال و چهار ماه حمله و جنگ تروریسم علیه خود نشان دادند که ملتی واحد با قلبی واحد هستند و در مقابل تهدید سر خم نمی کنند، تأکید کرد: «دمشق تا پیروزی کامل به مبارزه با تروریسم و تروریست ها ادامه می دهد».
تحلیف اسد؛ نقطه عزیمت سوریه جهت رهایی از بحران
چند روزی از مراسم تحلیف رئیس جمهوری سوریه می گذرد؛ مراسمی که نقطه عزیمت سوریه جهت رهایی کامل از بحران و بازسازی کشور در ابعاد مختلف وجودی بوده و در اصل بیانگر "قدرت نمایی سوریه" و نشان دهنده "مشروعیت مردمی اسد" در مقابل همه گروه ها و کشورهایی است که از سال 2011 خواستار رفتن او بوده اند. حالا دیگر اسد برای بار سوم رئیس جمهوری سوریه شده است. این مسأله نشان می دهد کشور از مرحله حاد بحرانی عبور کرده و نه تنها خطر "سقوط یا تجزیه" سوریه پایان یافته و گزینه های نظامی و سخت افزاری در خصوص دمشق شکست خورده است، بلکه افزون بر آن راهبردها و مقاصد اولیه گروه های معارض و کشورهای مخالف نظام سوریه نیز نقش برآب شده است.
موفقیت های جدید سوریه در عرصه های تحولات سیاسی و میدانی
طی روزهای اخیر و همزمان با آغاز دوره جدید ریاست جمهوری اسد، سوریه روزهای پیروزمندانه ای را پشت سر می گذارد و این کشور در حوزه های مختلف بویژه در عرصه تحولات میدانی و سیاسی شاهد موفقیت های چشمگیری بوده است که در ادامه به مهمترین آن ها اشاره می شود.
نخست؛ عرصه تحولات سیاسی
یکی از تحولات سیاسی مهمی که همزمان با آغاز دوره جدید ریاست جمهوری اسد در این کشور شاهد آن هستیم تغییر مواضع ضد سوری بسیاری از کشورهای منطقه و جهان در قبال بحران سوریه بوده است. چنانکه برخی از کشورهایی که تا چندی قبل چه بصورت مستقل و چه از طریق فشارهایی که از جانب محور غربی – عربی مخالف بشار اسد، مواضع و رویکردهای اشتباه و غیرواقع بینانه ای در برخورد با بحران سوریه داشتهاند، اکنون به اشتباه خود پی برده و در مواضع شان نسبت به بحران سوریه تجدید نظر کردهاند که اردن از جمله این کشورها می باشد. لازم به یادآوری است اردن یکی از کشورهای مهمی است که تحت فشار عربستان و آمریکا، به پایگاه آموزشی نیروهای معارض سوری که معارضان معتدل خوانده می شوند، تبدیل شده بود که اغلب این افراد بعد از ورود به خاک سوریه به گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره پیوسته بودند.
تحول سیاسی دیگر و صد البته بسیار مهم که در یکی دو روز گذشته شاهد آن بوده ایم، انحلال دولت موقت معارضان سوری بوده است. بطوریکه ائتلاف معارضان سوری اخیراً در استانبول اعلام کرد که دولت موقت مخالفین خارج نشین سوری که پست نخست وزیری آن در اختیار "احمد طعمه" بود و دفتر اصلی آن در شهر "غازی آنتپ" ترکیه قرا داشت، منحل شد که این تصمیم در نشست سه شنبه (31 تیر) شماری از عناصر شورای ائتلاف معارضان سوری در استانبول که به ارزیابی جدید از تحولات سوریه دست یافته بودند، اتخاذ شد. بی شک این تحول مهم آثار خود را به مرور در آینده نشان داده و بتدریج به تضعیف بیش از پیش جایگاه گروه های معارض که سه سال و اندی با قدرت تمام و تحت حمایت برخی از قدرت های منطقه و جهان بر علیه اسد جنگیده بودند خواهد پرداخت.
اما تحول سیاسی سوم و مهم مربوط به روند آشتی ملی است که از مدت ها پیش آغاز شده و در مراسم تحلیف هم بار دیگر مورد تأکید بشار اسد قرار گرفته است. در این زمینه برخی نظر سنجی ها نشان می دهد روند آشتی با حمایت های گسترده مردم سوریه روبه رو شده است. همچنین نتایج نظرسنجی نشان می دهد که بیشتر سوری ها از روند آشتی با هدف حل بحرانی که بیش از سه سال است بر سوریه تحمیل شده، حمایت می کنند.
دوم؛ عرصه تحولات میدانی
علاوه بر حوزه سیاست، در عرصه تحولات میدانی سوریه نیز در چند روز گذشته شاهد رویدادهای مهمی بوده ایم، بطوری که در سایه اعتراف به شکست جامعه جهانی برای کنار زدن بشار اسد از قدرت، وی تلاش های تازه ای را برای تصاحب شهرهای از دست رفته آغاز کرده و تلاش دارد به پیشروی های خود ادامه دهد تا 20 درصد باقیمانده از خاک سوریه را که همچنان در تحت تسلط تروریست ها، پاکسازی کند. (طبق آخرین برآوردها بیش از 80 درصد خاک سوریه در اختیار نظام است)
در این راستا ارتش سوریه حملات زمینی گسترده خود را برای کسب دستاوردهای میدانی جدید آغاز کرده است. بگونه ای که مناطق مختلفی از سوریه از جمله حومه شرقی، شمالی و غربی دمشق، منطقه مورک در اطراف حماه و نیز حومه حمص و اطراف ادلب، مناطق شمالی حلب، درعا، مناطق اطراف شهرک معربلیت و همچنین منطقه قلمون در شمال دمشق و در مرزهای لبنان تک به تک شاهد درگیری نیروهای ارتش با گروه های تروریستی و تکفیری است که در همه مناطق مذکور نیروهای ارتش توانسته اند تلفات و خسارات سنگینی را به تروریست ها وارد ساخته و مقادیر زیادی سلاح و مهمات آن ها را منهدم سازند.
در همین چارچوب ارتش سوریه طی حمله ای توانسته بر چاه های گاز در ریف، حمص در مرکز کشور هم تسلط یابد که در این حمله نیروهای ارتش توانسته اند ۴۰ نفر از نیروهای تکفیری وابسته به دولت اسلامی یا همان داعش را از پای در آورد. علاوه بر اینها در یکی دو روز گذشته ارتش عملیات نظامی بزرگ خود در منطقه «جوبر» دمشق را نیز با هدف اولیه باز پس گیری مانع نظامی عرفه در این منطقه آغاز کرده است و گروههای مسلح طی چند روز اخیر مانع نظامی «عرفه» در منطقه جوبر را به تصرف خود درآورده بودند تا در واکنش به این اقدام نیروهای ارتش سوریه حمله گسترده و شدیدی را به این منطقه آغاز کنند، به گونهای که هم اکنون این منطقه شاهد درگیریهای شدید و سخت است و صدای این درگیریها به وضوح به گوش اهالی مناطقی که در نزدیکی جوبر زندگی میکنند، به گوش میرسد. همزمان با عملیات نیروی پیاده نظام ارتش سوریه در منطقه جوبر، یگان توپخانه ارتش سوریه نیز مراکز تجمع گروههای مسلح در پشت خطوط درگیری را هدف قرار دادهاند که انتظار میرود و ظرف روزهای آینده شاهد آزادسازی کامل این مانع باشیم.در مجموع می توان گفت تحولات میدانی و پیشروی های قدرتمندانه ارتش در سوریه روند پرشتابی به خود گرفته است. هر چند پاکسازی کامل مناطق آلوده به تروریست ها به دلایل مختلف در کوتاه مدت میسر نیست، اما موازنه قوا کاملاً به نفع نظام است و می توان پیش بینی کرد در یک بازه زمانی میان مدت، کار میدانی فیصله یابد.
ارزیابی نهایی
در خاتمه و به عنوان ارزیابی نهایی باید تأکید داشت مسئله کنارهگیری اسد از قدرت دیگر موضوعی کهنه و ساقط شده است. حتی حرف آمریکا در این خصوص هم دیگر تمام شده بوده و محلی از اعراب ندار، در حالی که آمریکا کشوری بود که بیش از همه کنارهگیری اسد از قدرت را تکرار کرده بود. حتی این حرف دیگر در عربستان و قطر هم تمام شده و موضوعیت خود را از دست داده است. چرا که اسد بار دیگر و برای هفت سال آینده متصدی مقامی گردید که ریشه و اساس آن را آرای حداکثری ملت، همبستگی و وحدت ملی تشکیل می دهد.
بنابراین بی تردید تحولات سیاسی و میدانی جدیدی که هم اکنون در سوریه در جریان بوده و می رود تا ثبات و آرامش و امنیت مطلوب نظر را در کشور محقق سازد، مطمئناً یکی از آثار و نتایج بسیار مهم انتخاباتی است که در 13 خرداد با حضور یکپارچه مردم و گروه های مختلف سیاسی برگزار گردید و در این انتخابات مردم و گرایش های متعدد جناحی و حزبی نشان دادند که در مسائل مهم و کلیدی و اساساً موضوعاتی که مربوط به سرنوشت و آینده سیاسی سوریه است همصدا بوده و در یک مسیر همگرایانه و نه واگرایانه عمل می کنند؛ مسأله ای که الهام از آن به عنوان تجربه ای که در سوریه جواب داد، توسط مردم و گروه های مختلف عراقی که در حال حاضر در کشوری که همانند سوریه چند ماه قبل، شرایط بحرانی را پشت سر می گذارد و با تنش های متنوع و آلوده به تروریسم و خشونت طلبی دست و پنجه نرم می کند، بی شک خواهد توانست آن را شرایط بحرانی عبور داده و امنیت و ثبات را دوباره در عراق حکمفرما و جاری سازد
- زمان انتشار: دو شنبه 6 مرداد 1393
-
نظرات()
- بازدید : (125)
سند اشتباه سعودی ها رو شد؛
سعودی ها عید را اشتباه اعلام کردند!
اگر مفتیان دربار عربستان به جای استناد به شهادت «چند مرد عادل»،؛ مبنای دیگری را اساس اعلام عید قرار می دادند و مثلا میگفتند که «رویت هلال در هر نقطه از کره زمین معیار فرا رسیدن ماه جدید است»، برای آنها آبرومندانهتر بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، به نقل از العالم، دیوان پادشاهی عربستان سعودی، شب گذشته با توجه به حکم دادگاه عالی این کشور و بر اساس شهادت «چند مرد عادل»، مبنی بر رویت هلال ماه شوال پس از غروب آفتاب یکشنبه در برخی مناطق کشور عربستان، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳ (۲۸ جولای ۲۰۱۴) را عید فطر اعلام کرد، اما این هلال در هیچ منطقهای از کشور عربستان قابل رویت نبود.
با توجه به رویتناپذیر بودن هلال و ادعای چند شاهد مبنی بر رویت این هلال، خوشبینانهترین توضیح این است که این افراد یا دچار توهم رویت هلال شدهاند (که برای ۱۵ درصد از رصدگران هلال اتفاق میافتد) و یا چیزهای دیگری را (مثلا ابر یا رد هواپیما یا ...) را با هلال ماه اشتباه گرفتهاند.
در بیانیه دیوان پادشاهی عربستان سعودی به وضوح اشاره شده که «بر اساس شهادت تعدادی از شاهدان عادل در برخی مناطق کشور، رویت هلال ماه شوال سال ۱۴۳۵ هجری پس از غروب آفتاب روز یکشنبه برای دادگاه عالی اثبات شده است ... و دادگاه عالی حکم میکند که فردا دوشنبه ۱ شوال ۱۴۳۵ هجری - بر حسب تقویم امالقری - مقارن با ۲۸ جولای ۲۰۱۴ میلادی روز عید مبارک فطر امسال یعنی ۱۴۳۵ هجری است».
شایان ذکر است در کشور عربستان، ماه مبارک رمضان یک روز دیرتر از تقویم امالقری آغاز شد و همانند ایران، روز یکشنبه ۸ تیر ۱۳۹۳ هجری شمسی مقارن با ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴ میلادی، اول رمضان ۱۴۳۵ هجری قمری بود.
* تبعات این خطا، فقط دامن عربستانی ها را نمی گیرد و مسلمانان چند کشور دیگر که عید را بر مبنای اعلام نظر عربستان اعلام می کنند نیز دچار این مشکل شده اند. معمولا در افغانستان و پاکستان نیز شیوخ به اعلام نظر عربستان رجوع می کنند و در برخی کشورها، از جمله در میان اهل سنت عراق، گواهی یک کشور اسلامی را برای اعلام عید کافی می دانند و امسال نیز، اغلب ساکنان شهرهای شمالی عراق به نظر ترکیه و عربستان رجوع کردند.
- زمان انتشار: دو شنبه 6 مرداد 1393
-
نظرات()
- بازدید : (137)
- زمان انتشار: یک شنبه 5 مرداد 1393
-
نظرات()
- بازدید : (155)
- زمان انتشار: یک شنبه 5 مرداد 1393
-
نظرات()
- بازدید : (450)
- زمان انتشار: یک شنبه 5 مرداد 1393
-
نظرات()
- بازدید : (205)
- زمان انتشار: شنبه 4 مرداد 1393
-
نظرات()
- بازدید : (179)
- زمان انتشار: شنبه 4 مرداد 1393
-
نظرات()
- بازدید : (127)
- زمان انتشار: یک شنبه 29 تير 1393
-
نظرات()
- بازدید : (230)
- زمان انتشار: یک شنبه 29 تير 1393
-
نظرات()
- بازدید : (272)
- زمان انتشار: یک شنبه 29 تير 1393
-
نظرات()
- بازدید : (13625)
- زمان انتشار: چهار شنبه 4 تير 1393
-
نظرات()
- بازدید : (319)
مقدمه
بدون ترديد رسول خدا صلي الله عليه وآله و خاندان پاک و مطهر آن حضرت ويژگي خاصي دارند که ديگر افراد بشر از آن بيبهره هستند . يکي از اين ويژگيها طهارت فضولات آن حضرت است که بسياري از علماي مسلمان به آن اعتراف کرده و روايات صحيح السندي را نيز در اين زمينه نقل کردهاند.
اما متأسفانه ديده شده است که وهابيها در شبکههاي خود و صفحات اينترنت کلمات يکي از علماي ناشناخته شيعه به نام زين العابدين گلپايگاني را در باره طهارت فضولات پيامبر و ائمه عليهم السلام نقل و تمسخر ميکنند و حال آن که در کتابهاي خودشان رواياتي با سند صحيح نقل شده است که نه تنها فضولات رسول خدا صلي الله عليه وآله پاک بوده ؛ بلکه تعدادي از صحابه از آن نوش جان کردهاند.
البته برخي از علماي وهابي چون ديدهاند که اثبات صحت اين روايات به ضرر آنها است و يکي از بهانههاي آنان را براي حمله به مذهب اهل البيت عليهم السلام از بين ميبرد، ادعا کردهاند که هيچ روايت صحيحي در اين زمينه در کتابهاي اهل سنت نيست؛ چنانچه بن باز مفتي اعظم سابق عربستان سعودي چنين کرده است:
سألت شيخنان عن بعض من ألف في الخصائص النبوية، قال: إن بوله طاهر عليه الصلاة والسلام؟
الجواب: قال الشيخ: لم يصح في هذا شيء ؛ الخصائص لا تثبت إلا بالنص.
«از استاد ما از برخي کساني که کتاب در باره خصائص پيامبر نوشتهاند و گفتهاند که بول آن حضرت پاک است؟
جواب داد : هيچ روايت صحيحي در اين زمينه نيست و خصائص تنها با نص قابل اثبات است».
مسائل الإمام إبن باز ، المجموعة الأولي ، ص33 ، سؤال 15 .
ما در اين مقاله به جهت اختصار به برخي از مدارک موجود از کتابهاي اهل سنت اشاره ميکنيم
روايت ام أيمن
روايت خوردن بول رسول خدا صلي الله عليه وآله توسط ام ايمن رحمت الله عليها در کتابهاي متعددي نقل شده است؛ از جمله در اتحاف الخيره ابو العباس بوصيري ، البدايۀ والنهايۀ ابن کثير و المطالب العاليه ابن حجر عسقلاني و ...
بَابٌ الشِّفَاءُ بِبَوْلِهِ (ص):
(6025)- [9: 112] قَالَ أَبُو يَعْلَى الْمَوْصِلِيُّ: ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ، ثَنَا سَلْمُ بْنُ قُتَيْبَةَ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ حُرَيثٍ، عَنْ يَعْلَى بْنِ عَطَاءٍ، عَنِ الْوَلِيدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ أُمِّ أَيْمَنَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) فَخَّارَةٌ يَبُولُ فِيَهَا، فَكَانَ إِذَا أَصْبَحَ، يَقُولُ: " يَا أُمَّ أَيْمَنَ، صُبِّي مَا فِي الْفَخَّارَةِ "، فَقُمْتُ لَيْلَةً وَأَنَا عَطْشَى، فَغَلِطْتُ، فَشَرِبْتُ مَا فِيهَا، فَقَالَ النَّبِيُّ (ص) : " يَا أُمَّ أَيْمَنَ صُبِّي مَا فِي الْفَخَّارَةِ "، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، قُمْتُ وَأَنَا عَطْشَى فَشَرِبْتُ مَا فِيهَا، قَالَ: " إِنَّكِ لَنْ تَشْتَكِي مِنْ بَطْنِكِ بَعْدَ يَوْمِكِ هَذَا أَبَدًا .
از ام ايمن نقل شده است که رسول خدا صلي الله عليه وآله کوزهاي داشت که در آن بول ميکرد و هنگام صبح به من دستور ميداد که محتويات آن را درو بريزم . شبي از خواب بدار شدم و تشنبه بودم ؛ پس تمام آنچه در کوزه بود را نوشيدم . رسول خدا صلي الله عليه وآله صبح به من دستور داد که محتويات کوزه را دور بريزم ، گفتم: اي پيامبر خدا من ديشب بيدار شدم ، تشنه بودم و آن چه در کوزه بود را نوشيدم . فرمود: از امروز به بعد هيچ گاه از درد شکم شکايت نخواهي کرد .
البوصيري المصري الشافعي، أبو العباس شهاب الدين أحمد بن أبي بكر بن إسماعيل (متوفاى840هـ)، إتحاف الخيرة المهرة بزوائد المسانيد العشرة ، ج9، ص92.
البداية والنهاية ، ج5، ص465 ـ 466
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج15، ص581، ح3823، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري، ناشر: دار العاصمة/ دار الغيث، الطبعة: الأولى، السعودية - 1419هـ .
البته روايت ام ايمن با سندهاي ديگر نيز نقل شده است ؛ ولي علماي اهل سنت آن را تضعيف کردهاند.
روايت بره خادم ام سلمه
روايت نوشيدن بول رسول خدا صلي الله عليه وآله توسط خادم ام سلمه در کتابهاي متعدد و با سند صحيح نقل شده است؛ اما متأسفانه بسياري از علماي اهل سنت آن را به صورت ناقص نقل و قضيه نوشيدن آن را نياوردهاند.
ب في الرَّجُلِ يَبُولُ بِاللَّيْلِ في الْإِنَاءِ ثُمَّ يَضَعُهُ عِنْدَهُ
24 حدثنا محمد بن عِيسَى ثنا حَجَّاجٌ عن بن جُرَيْجٍ عن حُكَيْمَةَ بِنْتِ أُمَيْمَةَ بِنْتِ رُقَيْقَةَ عن أُمِّهَا أنها قالت كان لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم قَدَحٌ من عِيدَانٍ تَحْتَ سَرِيرِهِ يَبُولُ فيه بِاللَّيْلِ.
حکيمه دختر اميمه از مادرش نقل کرده است که رسول خدا صلي الله عليه وآله ظرف چوبي داشت که آن را در زير تخت خود ميگذاشت و شبها درون آن بول ميکرد.
سنن أبي داود ، ص10
الباني وهابي در صحيح سنن أبي داود اين روايت را صحيح دانسته است.
همين روايت در ديگر کتابهاي اهل سنت با همين سند به صورت کامل نقل و توسط بزرگان اهل سنت تصحيح شده است:
طبراني در معجم کبير خود و تعداد زيادي از علماي اهل سنت اين روايت را نقل کرده و حاشيهاي بر آن نزدهاند.
بَرَّةُ خَادِمُ أُمِّ سَلَمَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ
527 حدثنا عبد اللَّهِ بن أَحْمَدَ بن حَنْبَلٍ ثنا يحيى بن مَعِينٍ ثنا حَجَّاجُ بن مُحَمَّدٍ عَنِ بن جُرَيْجٍ عن حُكَيْمَةَ بنتِ أُمَيْمَةَ عن أُمِّهَا أُمَيْمَةَ قالت كان لِلنَّبِيُّ صلى اللَّهُ عليه وسلم قَدَحٌ من عِيدَانٍ يَبُولُ فيه وَيَضَعُهُ تَحْتَ سَرِيرِهِ فَقَامَ فَطَلَبَ فلم يَجِدُهُ فَسَأَلَ فقال أَيْنَ الْقَدَحُ قالوا شَرِبَتْهُ بَرَّةُ خَادِمُ أُمِّ سَلَمَةَ التي قَدِمَتْ مَعَهَا من أَرْضِ الْحَبَشَةِ فقال النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم لَقَدِ احْتَظَرَتْ مِنَ النَّارِ بِحِظَارٍ
حکيمه دختر اميمه از مادرش نقل کرده است که رسول خدا صلي الله عليه وآله ظرف چوبي داشت که آن را در زير تخت خود ميگذاشت و شبها درون آن بول ميکرد.
رسول خدا صلي الله عليه وآله بيدار شد و ظرف را جستجو کرد؛ اما آن را نيافت. سؤال کرد که ظرف کجاست؟ گفتند: بره خادم ام سلمه آن را نوشيده است . همان خادمي که از سرزمين حبشه با او آمده بود. پس رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: او پناهگاه و مانعي از آتش براي خود ساخته است!
الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاى360هـ)، المعجم الكبير، ج24، ص205، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م؛
الشيباني، ابوبكر أحمد بن عمرو بن الضحاك (متوفاى 287هـ)، الآحاد والمثاني، ج6، ص121 ، 3342، تحقيق: د. باسم فيصل أحمد الجوابرة، ناشر:دار الراية - الرياض، الطبعة: الأولى، 1411 – 1991م؛
ابن المقرئ أبو بكر محمد بن إبراهيم بن علي بن عاصم بن زاذان الأصبهاني الخازن، (متوفاى381هـ)، معجم ابن المقرئ ، ج1، ص130، طبق برنامه الجامع الکبير؛
البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكر (متوفاى 458هـ)، سنن البيهقي الكبرى، ج7، ص67 ، ح13184 ، باب تركه الإنكار على من شرب بوله ودمه ، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 – 1994؛
ابن عبد البر النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاى 463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج4، ص1794، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ؛
ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله متوفاى571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج69، ص51، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت – 1995؛
البغدادي ، أبو بكر محمد بن عبد الغني (متوفاي629هـ)، تكملة الإكمال ، ج1، ص285، تحقيق : د. عبد القيوم عبد ريب النبي ، نانشر : جامعة أم القرى - مكة المكرمة ، الطبعة : الأولى ، 1410هـ؛
ابن أثير الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاى630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج7، ص31، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م؛
المزي، ابوالحجاج يوسف بن الزكي عبدالرحمن (متوفاى742هـ)، تهذيب الكمال، ج35، ص156، تحقيق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م؛
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج9، ص450، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ ؛
ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاى774هـ)، البداية والنهاية، ج5، ص326، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت؛
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تلخيص الحبير في أحاديث الرافعي الكبير، ج1، ص31، تحقيق السيد عبدالله هاشم اليماني المدني، ناشر: - المدينة المنورة – 1384هـ – 1964م؛
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، الإصابة في تمييز الصحابة ، ج7، ص511، رقم: 10850 ، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ - 1992م.
و ....
تصحيح روايت توسط بزرگان اهل سنت
تعدادي از دانشمندان اهل سنت تصريح کردهاند که اين روايات و به ويژه روايت دوم از نظر سندي صحيح است و هيچ اشکالي در آن نيست:
علامه دار قطني
دار قطني يکي از بزرگان تاريخ اهل سنت در علم حديث و رجال است، اين روايت را تصحيح کرده است؛ چنانچه قاضي عياض در کتاب الشفا مينويسد:
وحديث هذه المرأة التي شربت بوله صحيح ألزم الدار قطني مسلماً والبخاري إخراجه في الصحيح ، واسم هذه المرأة بركة
حديث زني که بول رسول خدا صلي الله عليه را نوشيد، صحيح است؛ چنانچه دار قطني گفته است که بخاري ومسلم بايد اين روايت را در صحيح خودشان ميآوردند . اسم اين زن برکه بوده است.
كتاب الشفا ، ج1، ص50 .
و ابن ملقن شافعي در کتاب البدر المنير نيز همين مطلب را از دارقطني نقل کرده است:
وذكر الدارقطني أن حديث المرأة التي شربت بوله صحيح
البدر المنير ، ج1 ، ص481 ـ 486.
عکس صفحه مورد نظر خواهد آمد.
شرح حال دار قطني
شمس الدين ذهبي در کتاب تاريخ الإسلام در باره دار قطني مينويسد:
علي بن عمر بن أحمد بن مهدي بن مسعود بن النعمان بن دينار بن عبد الله ، أبو الحسن البغدادي الدار قطني ، الحافظ المشهور صاحب المصنفات...
قال الحاكم : صار الدارقطني أوحد عصره في الحفظ والفهم والورع ، وإماماً في القراء والنحويين . وفي سنة سبع وستين أقمت ببغداد أربعة أشهر ، وكثر اجتماعنا بالليل والنهار ، فصادفته فوق ما وصف لي ، وسألته عن العلل والشيوخ . وله مصنفات يطول ذكرها ، وأشهد أنه لن يخلف على أديم الأرض مثله .
وقال الخطيب : كان الدارقطني فريد دهره ، وقريع عصره ، ونسيج وحده ، وإمام وقته ، انتهى إليه في علم الأثر والمعرفة بعلل الحديث وأسماء الرجال ، مع الصدق والثقة ، وصحة الإعتقاد ، والاضطلاع من علوم ، سوى علم الحديث ، منها القراءات.
علي بن عمر ... حافظ مشهوري که کتابهايي هم نوشته است...
حاکم در باره او گفته:
دار قطني يگانه زمان خود در حفظ حديث و فهم آن و تقوا شده . او پيشواي علم قرائت و نحو بود.... در سال 67 چهار ماه در بغداد بودم، شب و روز زيادي با او گذراندم؛ پس او را بالاتر از آن چه برايم توصيف کرده بودند، يافتم . شهادت ميدهم که در زير آسمان کبود همانند او نيامده است.
خطيب بغدادي گفته: دار قطني يگانه دوران، منتخب زمان و پيشواي زمان خود بود . علم حديث و شناخت علل حديث و اسماء رجال به او منتها ميشد . او بسيار راستگو و مورد اعتماد بود، عقيده صحيحي داشت ...
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، ج27، ص102، تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة : الأولى، 1407هـ - 1987م .
ابن ملقن شافعي
سراج الدين أبي حفص عمر بن علي بن أحمد مشهور به إبن الملقن متوفاي804هـ يکي ديگر از بزرگان اهل سنت است که علاوه بر نقل کلام علامه دار قطني تصريح به صحت اين روايت کرده است.
وي در پاسخ به اين شبهه که «حُكَيْمَةَ بنتِ أُمَيْمَةَ توثيق ندارد و کلام دار قطني نيز دليل بر وثاقت او نميشود؛ پس حديث ضعيف است» ميگويد:
قلت : قد ذكرها ابن حبان في ثقاته ، فثبتت والحمد.
من ميگويم: ابن حبان نام حکيمه را در کتاب «ثقات» خود آورده؛ پس صحت روايت ثابت شد و از اين جهت خداوند را سپاسگذاريم .
البدر المنير ، ج1، ص486
شرح حال ابن ملقن:
ابن قاضي شهبه در طبقات الشافعيه در باره او مينويسد:
عمر بن علي بن أحمد بن محمد بن عبد الله الشيخ الإمام العالم العلامة عمدة المصنفين سراج الدين أبو حفص الأنصاري الأندلسي الأصل المصري المعروف بابن الملقن كان أبوه نحويا معروفا
عمر بن علي بن احمد ، استاد ، پيشوا، دانشمند، علامه ، تکيهگانه نويسندگان و ... اندلسي و در اصل از مردم مصر و مشهور به ابن ملقن بود .
إبن قاضي شهبة ، أبو بكر بن أحمد بن محمد بن عمر (متوفاي851هـ) ، طبقات الشافعية ، ج4، ص43، رقم: 739، تحقيق : د. الحافظ عبد العليم خان ، ناشر : عالم الكتب - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1407هـ.
علامه سيوطي
جلال الدين سيوطي در چندين جا از کتاب خود روايت نوشيدن بول رسول خدا صلي الله عليه وآله را در کتاب خصائص الکبري نقل کرده و آن را تصحيح کرده است:
وأخرج الطبراني والبيهقي بسند صحيح عن حكيمة بنت أميمة عن أمها قالت كان للنبي صلى الله عليه وسلم قدح من عيدان يبول فيه ويضعه تحت سريره فقام فطلبه فلم يجده فسأل عنه فقال أين القدح قالوا شربته برة خادم أم سلمة التي قدمت معها من أرض الحبشة فقال النبي صلى الله عليه وسلم لقد احتظرت من النار بحظار
طبراني و بيهقي با سند صحيح از حکيمه دختر اميمه از مادرش نقل کرد است که رسول خدا صلي الله ظرفي از ...
الخصائص الكبرى ، ج2، ص441
زمان انتشار: دو شنبه 16 دی 1392
-
- بازدید : (316)
علت دفن بدن پیامبر 3 روز بعد از رحلتش
دفن بدن مطهر پیامبر اکرم(ص) سه روز بعد از وفات ایشان آنهم شبانه،توسط علی(ع) ازحوادث تلخی است که درکتب روایی وتاریخی حتی ازمنابع اهل سنت ذکرشده است(طبقات الکبری ابن سعد،ج/2 ص78 ؛مسند احمد،ج6 /ص274،242؛سنن بیهقی،ج3 /ص409؛السیرةالنبویةابن کثیر،ج4 /ص538.؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج13/صص37،38.)
متاسفانه یکی از تاسفبارترین حوادث تاریخ همین واقعه است؛ کسانی که دم از مسلمانیت و صحابه پیامبر بودن می زدند عوض آنکه در پی دفن پیامبرشان باشند به محض آنکه خبر وفات آن بزرگوار را شنیدند برای غصب خلافت یا به دست آوردن جایگاه و مقامی در آن، جنازه پیامبر را به حال خود رها کردند.
امام باقر(ع)دراین زمینه چنین میفرمایند: « مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز میخواندند, و عموم مردم حتی خواص و نزدیکان حضرت بر بدن مبارک نماز خواندند, اما هیچیک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت حاضر نشدند. امیرالمومنین (ع)بریده اسلمی را برای خبر دادن نزد آنان فرستاد, ولی اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت بیعت آنان هم تمام شد.(مناقب ابن شهرآشوب،ج/1ص297 ؛بحارالانوار،ج22 /ص524.)
عبدالله بن حسن میگوید: به خدا قسم ابوبکر و عمر بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نماز نخواندند, و سه روز بدن مبارک آن حضرت دفن نشد, ولی با این همه اهل سقیفه مشغول کار خود بودند. (تقریب المعارف:ص251.)
شیخ مفید میفرماید: « اکثر مردم در دفن پیامبر( ص)حاضر نشدند, و نماز بر ان حضرت نخواندند, چه اینکه بین انصار و مهاجرین مشاجره در امر خلافت بود »(ارشاد شیخ مفید،ج1/ص189.)
عایشه هم در این باره اقراری دارد که جالب توجه است. او گفته است: «بخدا قسم ما از دفن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با خبر نشدیم تا اینکه صدای بیل و کلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت شنیدیم ».یعنی بعد از دفن متوجه شدیم .(تاریخ الاسلام ذهبی،ج/1ص582 ؛السیرةالنبویة ابن کثیر،ج4 /ص538 ؛مسند احمد،ج6 /ص274،242،62)
حال این سوال شاید پیش بیاید که چرا امیرالمومنین علی علیه السلام که شخصا مسئولیت کفن و دفن آن حضرت را به عهده داشت در این سه روز آن بدن مطهر را به خاک نسپرد؟
درجواب می گوییم: امیرالمومنین علی(ع) با این اقدام واقعیتی را در تاریخ به یادگار نهاد و آن افشای نیمرخی از چهره کسانی بود که بانقاب تزویر، خود را اول مسلمان، یار غار و صحابی طراز اول و برجسته پیامبر معرفی کردند، اما در این شرائط جنازه مطهر پیامبر(ص) را سه روز رها می کنند و بر خلاف دستور پیامبر(ص)، به دنبال تثبیت خلافت شومی می روند که سالها برای آن برنامه ریخته اند.درتکمله این بند لازم می دانم سخنی از ابن ابی الحدید یکی از نویسندگان اهل بزرگ اهل سنت در این خصوص ذکر نمایم:«...باید گفت امام(ع)بدین خاطر بدن پیامبر(ص) را تا سه روز دفن ننمود تا به مردم بفهماند که دنیا آن چنان آنها را به خود مشغول نموده بود که تا سه روز حتی سراغ بدن پیامبر(ص)را نگرفتند.چرا که علی(ع)پس از جریان سقیفه برای رسوا کردن هیات حاکمه از هر راهی که می توانست کوتاهی نکرد..(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج 13/ص۳۸.)
- زمان انتشار: چهار شنبه 11 دی 1392
-
نظرات()
- بازدید : (319)
حرمله چرا به جای علی اصغر، امام حسین را با تیر نزد
براي رسيدن به پاسخ به ناچار بايد به عنوان مقدمه اشارهاي به برخي واقعيتهاي تاريخي مربوط به آن عصر نمود:
نكته اول: در تاريخ آمده است كه در جنگهاي زمان قديم دو عامل باعث شكست يك لشكر ميشد. يكي سقوط پرچم و ديگري كشته شدن فرمانده. اين مسئله را به دفعات ميتوان در كتابهاي تاريخي ملاحظه نمود.
به عنوان مثال كشته شدن پيدر پي پرچمدارانِ مشركانِ قريش در جنگ احد باعث، تزلزل روحيه و شكستشان گرديد. لذا است كه پيامبر در بسياري از جنگها پرچم لشكر را به دست اميرالمومنين علي (ع) ميداد. يا در واقعه عاشورا امام حسين (ع)، اباالفضل العباس را پرچمدار لشكر خويش نمود.
نكته دوم: گاه برخي اشياء، پرچم و نماد يك لشكر قرار ميگرفت. مثلا در جنگ «جمل»، پرچم و نماد ايستادگي لشكر طلحه و زبير، «شتر عايشه» بود. لشكريان مادامي كه ميديدند اين شتر پا برجاست، سرسختانه ميجنگيدند، لذا اميرالمومنين براي پايان دادن به غائله جنگ دستور داد لشكريانش با تمام توان به سمت شتر حمله كنند و آن را از پاي درآورند. پس از انجام اين كار بود كه لشكر طلحه و زيبر پراكنده شدند.[1] همچنين معاويه در جمعآوري نيرو براي جنگ با اميرالمومنين علي (ع) به نيرنگ متوسل شده و نماد و پرچم خويش را پيراهن خونين عثمان (پيراهني كه عثمان هنگام كشته شدن آن را به تن داشت) قرار داد تا بدين وسيله عواطف و احساسات مردم را به جوش آورد و آنان را در اين راه با خود، همراه سازد.
در روز عاشورا نيز علياصغر، نماد مظلوميت و آخرين پرچم امام حسين (ع) بود. حضرت براي اينكه تعداد حاضران در صحنه نبرد (با تنها نوه آخرين پيامبر خدا (ص) كاهش يابد و افرادي كه در قتل ايشان شركت داشتند) به حداقل ممكن برسد و بدين طريق با ترك صحنه شهادت ايشان از عذاب الهي نجات يابند، علياصغر را بر روي دستان خويش بلند كرد و ضمن تهييج عواطف و احساسات آنان با بيان اين جمله: «يا قوم ان لم ترحموني فرحموا هذا الطفل الصغير اما ترنهوا كيف يتلظي عطشانا» لشكر عمرسعد را به تلاطم و تزلزل كشاند. در تاريخ آمده است: پس از ديدن اين حالت لشكر عمر سعد به تلاطم افتاد. فطرت الهي برخي بيدار و اعتراض دستهاي ديگر نيز بلند شد. ايجاد چنين حالتي در لشكر، باعث شد عمرسعد به حرمله دستور دهد، طفل يا پدرش را نشانه بگيرد و از قضا تير حرمله درست بر گلوي علي اصغر مينشيند. لذا پاسخ به اين پرسش كه: چرا حرمله خود امام حسين را با تير هدف قرار نداد، همينجا مشخص ميگردد، كه در آن لحظه علياصغر باعث تزلزل لشكر و مخالفت آنان با ادامه جنگ شده بود. جنگي كه تنها هدفش به شهادت رساندن امام حسين (ع) بود، داشت بدون رسيدن به اين هدف پايان مييافت و امام نيز با بلند كردن علي اصغر بر روي دستانش، داشت به هدفش كه پراكنده كردن دشمن و آلوده نكردن دستشان به خون امام زمان و نوه پيامبرشان و جهنمي نكردنشان بود، ميرسيد. پس هدف از بيان جمله: «يا قوم ان لم ترحموني» التماس از دشمن براي دريافت مقدار اندكي آب يا اينكه: به من رحم كنيد و مرا نكشيد، نيست، بلكه نجات (حتي) يك انسان از عذاب الهي است. كه حضرت با انجام اين عمل موفق به آن شدند و برخي صحنه نبرد را ترك كردند.
از تمام مطالب فوق كه بگذريم تذكر اين نكته بسيار ضروري است:
آيا ميدانستيد در مورد علياصغر، دو گزارش تاريخي ديگر نيز وجود دارد كه اكثر شبهههاي آن نامه در آن وجود ندارد؟
گزارش اول: بر اساس اين گزارش هنوز تعدادي از ياران امام زنده بودند و به همراه حضرت با دشمن ميجنگيدند.[2] (هر يك از ياران حضرت كه خسته ميشد لحظاتي از ميدان جنگ فاصله ميگرفت و به كنار خيمهها آمده، كمي استراحت ميكرد و مجددا باز ميگشت) احساس خستگي و تشنگي بر حضرت غلبه پيدا كرده بود. لذا براي رفع خستگي لحظاتي به كنار خيمهها بازگشتند. شخصي كودك شيرخوار ايشان را آورده و به ايشان داد (در بسياري از كتابهاي تاريخي علت اين مسئله و كسي كه كودك را به امام تحويل داده است، بيان نشده و تنها آمده است: شخصي كودكِ حضرت را در دامان ايشان گذاشت. در تعداد معدودي از منابع آمده است: كودك از شدت تشنگي ميگريست، لذا او را به امام دادند) در اين هنگام يكي از لشكريان دشمن تيري را به سمت آن دو پرتاب كرد. تير به گلوي طفل شيرخوار اصابت كرد به گونهاي كه گويا طفل را سر بريدهاند.[3]
گزارش دوم: بر خلاف گزارشهاي قبلي كه غالبا توسط منابع اهلسنت نقل شدهاند، گزارشي كه اكنون خدمت شما ارائه ميشود توسط يكي از قديميترين كتابهاي نوشته شده به دست شيعيان ثبت گرديده است. بر طبق اين گزارش: حضرت خسته از جنگ به كنار خيمهها آمد. همسر آن حضرت به نام رباب در همان روز عاشورا كودكي را به دنيا آورده بود كه حضرت او را نديده بود. لذا او را آوردند و به حضرت دادند تا حضرت كودكش را ببيند و در گوش او اذان بگويد كه ناگهان تيري به سمت ايشان آمد و به گلوي طفل خورد به گونهاي كه گويا سر طفل را بريدهاند.[4]
________________________________________
[1] . ر.ك: شيخ مفيد، الجمل، قم، مكتبه الداوري، بيتا.
[2] . شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص108.
[3] . طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص389؛ شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص108.
[4] . يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج2، ص232.
- زمان انتشار: چهار شنبه 11 دی 1392
-
نظرات()
- بازدید : (277)
چگونه امام سجاد بدن امام حسین را دفن کرد؟
اعتقاد ما شیعیان بر این است که بر بدن مطهر یک معصوم، جز معصومی دیگر نمی تواند نماز خوانده و آنرا کفن کرده و به خاک بسپارد، و در این زمینه روایات فراوانی وجود دارد
( برای ملاحظه این روایات می توانید به این کتب مراجعه نمایید: اثبات الوصیه، مسعودی، ص 207-208؛ اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی، ج 2، ص 464-463، ح 883؛ عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 1، ص 276؛ دلائل الائمه، طبری، ص 163 ؛و...)
بر این اساس امام سجاد علیه السلام مامور دفن پدر بزرگوار خود بوده است ، چنانکه علامه مجلسی پس از نقل مطالب فوق در باره دفن امام می نویسد: به حسب ظاهر چنین بود(که بنی اسد خود بدن امام را دفن کردند) اما در واقع امام را به غیر از امام دفن نمی کند. حضرت امام زین العابدین علیه السلام به اعجاز امامت آمد و جسد مطهر آن حضرت و بلکه سایر شهدا را دفن کرد( جلاء العیون، علامه مجلسی، ص 380) چنانکه در جریان شهادت امام رضا علیه السلام که در طوس به شهادت رسید امام جواد علیه السلام به قدرت الهی از مدینه به طوس آمد و امور غسل و کفن امام را خود عهده دار شد.( کشف الغمه، اربلی، ج 3، ص 168؛ به نقل از مقتل سید الشهداء ص 900-903)
البته بسیاری قائلند که بدنهای مطهر امام حسین و شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد که در مجاورت کربلا ساکن بودند به خاک سپرده شده است، در جمع بین این دو قول باید گفت که هیچ تنافی وجود ندارد که امام سجاد علیه السلام با کمک قبیله بنی اسد اقدام به دفن شهدا کرده باشد.چراکه دفن شهدا برای بنی¬اسدبه تنهایی امکان پذیر نبود، زیرا آنان اهل روستاهایی بودند که در میدان نبرد شرکت نداشتند و بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان شناخت کامل داشته باشد قادر به شناسایی و دفن آنان نبودند به ویژه آن که سرهای شهدا را بریده بودند از این¬رو دفن دقیق و همراه با شناخت شهدا بدون وجود راهنمایی آگاه، امکان پذیر نبود و از سوی دیگر با توجه به این باور که کار دفن امام(ع) را کسی جز امام(ع) نمی¬تواند بر عهده بگیرد ناگزیر ما را به این مطلب می¬رساند که این راهنما باید امام سجاد(ع) بوده باشد. اما این حضور باید به صورت خارق¬العاده بوده باشد، چرا که ایشان در آن زمان در بند اسارت دشمنان به سر می¬برد.
با توجه به این گفته، برخی دیگر از مصادر شیعی چنین بیان داشته¬اند که: بنی¬اسد در دفن شهدای کربلا، متحیر و سرگردان بودند، چرا که کوفیان بین سرها و بدنهای شهدا جدایی انداخته بودند و بدنها قابل شناسایی نبودند. در این هنگام امام سجاد(ع) به کربلا تشریف آوردند و آنان را در این امر یاری کردند. ایشان با یاری مردان بنی¬اسد نخست پیکر مطهر پدر بزرگوارشان را پیدا کردند و پس از گریه زاری فراوان، آن را روی قطعه حصیری ¬گذاشتند و به آرامگاه فعلی¬اش آوردند؛ سپس اندکی از خاک محل دفن را کنار زدند قبری ساخته و پرداخته ظاهر شد. سپس امام زین-العابدین(ع)، دستها را زیر بدن مبارک امام حسین(ع) قرار دادند و فرمودند: «بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله صدق الله و رسوله ما شاء الله،و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.» آن گاه به تنهایی، بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت؛ ایشان در حالی که دیگران را از کمک در تدفین امام(ع)، باز می¬داشت فرمودند: «با من کسانی هستند که مرا یاری دهند.» وقتی حضرت(ع) بدن را در قبر نهاد صورت مبارکش را بر گلوی بریده ابی عبدالله الحسین(ع) نهاد و در حالی که اشک بر گونه¬هایش جاری فرمود: «طوبی لأرض تضمنت جسدک الطاهر فان الدنیا بعدک مظلمه و الآخره بنورک مشرقه و اما اللیل فمسهد و الحزن فسرمد او یختار الله لاهل بیت دارک التی انت بها مقیم و علیک منی السلام یابن رسول الله و برکاته؛ چه مبارک است زمینی که بدن مطهر تو را در برگرفته است؛ دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی. بعد از تو شبهای¬مان سخت و حزنهایمان طولانی است؛ تا آن زمان که خداوند سر منزلی را که تو مقیم آن شده¬ای برای اهل بیت(ع) و خاندانت اختیار کند ای زاده رسول خدا(ص) سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد.» آنگاه قبر را پوشانید و با انگشت مبارک روی قبر امام(ع) نوشتند: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابیطالب(ع) الذی قتلوه عطشانا غریبا.» سپس برادر گرامی¬اش -علی اکبر(ع)- را در پایین پای امام(ع) دفن کردند و بقیه هاشمیین و اصحاب را در قبر دیگر در زیر پای امام حسین(ع) دفن نمودند. سپس امام(ع) به همراه بنی¬اسد به نهر علقمه رفتند؛ در آنجا با مشاهده پیکر پاک عمویش -عباس(ع)،- خود را بر روی بدن ابوالفضل(ع) افکند و گلوی مبارکش را بوسید. امام(ع) در حالی که به شدت می¬گریست، ¬فرمود: «علی الدنیا بعدک العفا یا قمر بنی¬هاشم و علیک منی السلام من شهید محتسب و رحمة الله و برکاته؛ بعد از تو ای قمر بنی¬هاشم خاک بر سر این دنیا؛ و سلام من به تو و رحمت و برکات الهی بر تو باد.» آنگاه برایش قبری حفر کرد و همانند پدر شهیدش به تنهایی او را درون قبر گذاشت و به بنی¬اسد فرمود: «کسی با من هست که کمکم می¬کند» سپس بدن شریف عباس(ع) را دفن کردند.» (المقرم، عبد الرزاق الموسوی ؛ مقتل الحسین(ع)، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص1979، ص319.321)
این گزارش به وسیله روایتی که از امام رضا(ع) نقل شده نیز تأیید می¬شود. راوی می¬گوید: «من نزد امام رضا(ع) بودم که علی بن ابی¬حمزه، ابن¬سراج و ابن¬مکاری بر حضرت(ع) وارد شدند. علی پس از گفتگو با حضرت(ع) درباره امامت ایشان، گفت: "از پدران شما برای ما روایت کرده¬اند که کار امام(ع) را کسی جز امامی مانند خودش بر عهده نمی¬گیرد.[پس چگونه است که پس از شهادت پدر بزرگوارتان امام موسی کاظم(ع) شما حضور نداشتید و متقبّل امر کفن و دفن ایشان نشدید]" امام(ع) فرمود: "بگو ببینیم حسین بن علی(ع) امام بود یا غیر امام؟" گفت: "امام(ع) بود". فرمود: "چه کسی عهده¬دار کارش بود." گفت: "علی بن الحسین(ع)" فرمود: "علی بن الحسین(ع) کجا بود." گفت: "در کوفه در زندان ابن¬زیاد." امام(ع) فرمود: "چگونه در حالی که زندانی بود عهده-دار کار پدرش گردید." گفت: "دور از چشم آنان رفت و پدرش را کفن و دفن نمود و بازگشت." امام(ع) فرمود: "آن کسی که به علی بن الحسین(ع) امکان داد به کربلا برود و کار پدرش را بر عهده بگیرد به صاحب این امر نیز امکان می¬دهد که به بغداد برود و کار پدرش را عهده¬دار گردد."» (کشی، محمد بن عمر؛ رجال الکشی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348ش، صص463-464 و مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، تهران، اسلامیه، بی¬تا،ج45، ص169؛ موسوی مقرّم ،عبدالرزّاق ، زندگانی امام زینالعابدین(علیه السلام)، ، ترجمه حبیب روحانی، ص 578؛ شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام سجاد(علیه السلام)، ، ترجمه محمدرضا عطایی، ج 1، ص243 .)
آری آنچه که در این روایات به صراحت بدان اشاره شده است خارق¬العاده بودن حضور امام سجاد(ع) در کربلا و همراهی با بنی¬اسد در تدفین شهدای کربلا است.
- زمان انتشار: چهار شنبه 11 دی 1392
-
نظرات()
- بازدید : (192)
آیا امام زمان (عج) همسر و فرزند دارند؟
در مورد زن و فرزند امام مهدى(ع) سه احتمال وجود دارد:
أ) حضرت ازدواج نکرده است. لازمه این احتمال آن است که امام(ع) یکى از سنتهاى مهم اسلامى را ترک کرده باشد، که با شأن امام سازگار نیست. امّا از سوى دیگر چون غیبت از اهمیت بیشترى برخوردار است؛ به ناچار امام از سنت چشم پوشى مى کند، که اشکالى ندارد. براى حفظ مصلحت بالاتر، از مصلحت پایینتر چشم پوشى مى گردد.
ب) حضرت ازدواج نموده امّا فرزندى ندارد. نداشتن فرزند به سبب غیبت است. پذیرش این فرض، سؤالى را با خود مى آورد که آیا همسرش هم از عمر طولانى بهرهمند است یا این که مدّتى با حضرت زندگى کرده و بعد از دنیا رفته است؟ در این صورت حضرت به سنت ازدواج عمل کرده و بعد بدون زن و فرزند زندگیش را ادامه مى دهد.
ج) حضرت زن و فرزند دارد. با پذیرش این فرض، این سؤالات مطرح است: آیا آنان نیز عمرى طولانى دارند؟ فرزندان حضرت نیز فرزندانى دارند؟ اگر دارند، این همه اولاد، در پى اصل خویش مى افتند و همین کنجکاوى، مسئله را به جایى مى رساند که با فلسفه غیبت منافات دارد.
با توجه به مطالب مذکور، نمى توان یکى از این سه احتمال را قاطعانه پذیرفت و این به مقتضاى خرد ورزى است که در جایى که دلیل کافى براى اثبات یا انکار چیزى وجود ندارد، از ابراز حکم قطعى خوددارى گردد.
از روایات نیز مطلب مسلمی به دست نمی آید. ظاهر بعضی روایات وجود اهل و عیال را برای حضرت اثبات می کند و روایات دیگری نیز خلاف مطلب را اثبات می کنند. که نهایتا ما را به نتیجه روشنی نمی رساند:
1- مفضل بن عمر گوید: از امام باقر(ع) شنیدم که در مورد امام مهدى(عج) فرمود: «صاحب الزمان را دو غیبت است. یکى از آن دو به اندازهاى طولانى شود که برخى گویند: حضرت از دنیا رفته و برخى گویند کشته شده است اما کسى جز آنانى که امور حضرت را پىگیرى مى کنند، از مکان و فرزندان وى آگاه نیستند».[1]
2- از امام صادق(ع) آمده است: «گویا مى بینم حضرت مهدى(عج) با اهل و عیالش در مسجد سهله است».[2]
3- از امام هشتم(ع) در دعایى نقل شده است: «اللّهم اعطه فى نفسه و أهله و ولده و ذریته و جمیع رعیته ما تقرّ به عینه و تسرّ به نفسه؛[3] خدایا، مایه چشم روشنى و خوشحالى امام زمان(عج) را در او و خانواده و فرزندان و ذریه و تمام پیروانش فراهم فرما!».
4- نیز از آن حضرت در مورد امام زمان(عج) این دعا نقل شده است: «اللهم صل على ولاة عهده و الائمة من ولده؛[4] خدایا، بر والیان و فرزندان وى که امامند، درود فرست!».
در برخى احادیث مشکل سندى و در برخى دیگر مشکل دلالت وجود دارد. و همچنین روایاتى وجود دارد که با صراحت وجود فرزند را براى حضرت نفى مى کند.[5]
[1]. شیخ طوسى، کتاب الغیبه، ص 162.
[2]. مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 317.
[3]. سید ابن طاووس، جمال الاسبوع، ص 510.
[4]. سید ابن طاووس، جمال الاسبوع، ص 510.
[5]. مسعودى، اثبات الوصیه، ص 221.
- زمان انتشار: یک شنبه 10 آذر 1392
-
نظرات()